سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

در شهرکتاب

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۶ ق.ظ

در بخش کودکان شهرکتاب مشغول پرسه زدن لابلای کتاب ها بودم. صدای مادری را شنیدم که خطاب به کودک 8،9 ساله اش با تحکم خاصی گفت «من باید کتاب هایی که می خوای بخری رو تایید کنم». چند دقیقه بعد دیدم کودک به خاطر به دست آوردن کتابی که دوست داشت بخرد مشغول گریه کردن و غر زدن به مادر است. مادر با همان لحن جدی برای کودک توضیح داد که نمی تواند به خواسته اش برسد، می تواند همین طور گریه کنند یا با هم به خانه بروند و مدام در حال حرف زدن با کودک و توضیح برای او بود.
خریدم که در بخش کودک تمام شد به بخش بزرگسال رفتم. آنجا باز مادر و کودک را دیدم که اینبار همراه پدر بودند. متوجه شدم مادر وقتی را به کودک در بخش کودکان اختصاص داده و حالا می خواهد وقتی را به خودش اختصاص دهد. اما اینبار کودک به مانتوی مادر آویزان شده بود و مدام نق می زد و می گفت «بریم، بریم».
 از نظر روانشناسی کار درستی است که روی قانونی که برای بچه گذاشته اید پافشاری کنید و حتا اگر با گریه و غرزدن در محل های عمومی بخواهد با شما مبارزه کند از حرف خود کوتاه نیایید البته به شرطی که قبلن به صورت شفاف قانون مدنظرتان را برای کودک توضیح داده باشید. این هم درست است که باید با کودک خود حرف بزنید و مسائل را برای او توضیح دهید البته در صورتی که کودک بتواند به توضیحات شما توجه کند و آنها را بفهمد. این هم خوب است که روی اسباب بازی ها و کتاب های کودک خود نظارت داشته باشید اما بهتر است این نظارت غیرمستقیم باشد. 
باید به کودک آزادی عمل بدهید. نمی شود با بکن نکن کودک را علاقمند، خوشحال و مستقل بارآورد. بایدها و نبایدهای مداوم و بی مورد کودک را لجباز می کند. چه بسا این کودک در آینده علاقه خود را به کتاب از دست بدهد چون هرگز آزادی انتخاب کتاب به او داده نشده. چه بسا در آینده همیشه در انتخاب مردد باشد چون هیچوقت اجازه انتخاب نداشته است.
فضای قسمت کتاب کودک در شهرکتاب برای کودکان مناسب است. حتا اسباب بازی و لوازم نقاشی برایشان در نظر گرفته شده تا اگر دوست داشتند بازی کنند یا نقاشی بکشند. شاید می شد مادر به جای چسبیدن به کودک و کنترل مستقیم او، اجازه می داد کودک به تنهایی در این فضا به گشت و گذار و انتخاب بپردازد و خودش هم با خیالی آسوده در بخش بزرگسالان وقت می گذراند و اگر کتاب خاصی هم برای کودکش مد نظر داشت در کنار انتخاب های کودک، به او پیشنهاد می داد یا به مناسبتی مثل تولد به او هدیه می داد.
برای محدود کردن انتخاب های کودک می شد محدودیت ریالی یا تعدادی در نظر گرفت و از قبل با کودک شرط کرد که فلان تعداد کتاب یا فلان تومن کتاب می توانی برداری.
این روزها مادران حساس زیادی را می بینم که به کودکانشان می چسبند و فکر می کنند کودک بدون آنها قادر به انجام هیچ کاری نیست. این مادران فقط نگران امروز کودک هستند و آینده او را در نظر نمی گیرند. متوجه نیستند که هر روز بیشتر استقلال و اعتماد به نفس کودک را از بین می برند و برای کودک هیچ ابزاری برای مقابله با مشکلات و توانایی حل آنها باقی نمی گذارند. قانون حتمن برای کودک ضروری است اما نه با از بین بردن خلاقیت، اعتماد به نفس و استقلال او.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">