سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه


با درود و احترام
از شما دعوت می شود تا در جلسه توجیهی نوزدهمین دوره راهنمایان طبیعت گردی و سیزدهمین دوره راهنمایان ایرانگردی و جهان گردی موسسه آوای طبیعت پایدار شرکت نمایید.
هدف از این جلسه، آشنایی علاقمندان به طبیعت و فرهنگ ایران با شیوه برگزاری و عناوین درسی دوره های راهنمایان تور است.
در این جلسه اساتید دوره، مسئولین موسسه و فارغ التحصیلان دوره ها تجارب خود را با اعضای جدید در میان می گزارند.

زمان: چهارشنبه 7 مرداد ماه 1394 ساعت 17:45الی 20:00

مکان:یوسف آباد - خیابان ابن سینا - کوچه 21/2 - سرای محله یوسف آباد

برای اطلاعات بیشتر به وب سایت موسسه مراجعه فرمایید و یا با شماره تلفن های88976981 -88978437 تماس بگیرید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۳
سورمه

13 ساله اینجا کار می کنه. دیپلمه و سی ساله و مذهبیه. همیشه خیلی اضطراب داره. خیلی راحت می شه با حرف زدن از قرارداد ترسوندش و رییس قبلیش خیلی اینکار رو باهاش کرده و انگار همه می دونن اگر خواستن به خواسته شون برسن از این طریق می تونن.
قبلن یه بار ازدواج کرده. شوهر سابقش عصبی بوده و دست بزن داشته. حدود شش سال باهاش زندگی کرده و بعد جدا شده. بعد طلاق ذهنیتش این بوده که باید با یکی مثل خودش ازدواج کنه چون اگه با یه مرد ازدواج نکرده ازدواج کنه همیشه بهش سرکوفت خواهد داد. در نتیجه خواستگارای ازدواج نکرده رو مدام رد کرده. 


چند وقت پیش یکی از همکارا یکی از آقایون شرکت رو بهش پیشنهاد می ده. مردی که تازه جدا شده و یه دختر هفت ساله داره. دخترک با مادرش زندگی می کنه. همه از این مرد تعریف می کنن و می گن مرد خوبیه.


از مرد خوشش میاد ولی تصمیم می گیره این بار زود تصمیم نگیره و زیر بار عقد نمی ره. قرار می شه صیغه محرمیتی خونده بشه تا همدیگه رو بیشتر بشناسن ولی به خاطر جو مسموم شرکت این ارتباط رو اعلام می کنن چون فکر می کنن که اگه کسی بیرون ببینتشون براشون بد می شه.


همه چی خوب بوده تا اینکه زن سابق مرد اعلام می کنه ممکنه بخواد ازدواج کنه و دخترک رو به مرد بسپره. مرد مشوش می شه. از همکار ما می خواد که کارش رو ول کنه و دخترک رو بزرگ کنه و اگر این کار رو نکنه مرد مجبوره بره دهاتشون تا اونجا با کمک مادرش دخترش رو بزرگ کنه. اینجاست که تردید می افته به جون همکار ما. برای یکی از همکارها که خیلی بهش اعتماد داشته، قصه رو تعریف می کنه. همکار مذکور هم بهش می گه بهتره هر طوری هست این مرد رو ازدست نده چون شنیده که آقای فلانی و بهمانی (روسای همکار ما) گفتن که اگه این بار هم خانم فلانی تو رابطه اش شکست بخوره ما قراردادش رو تمدید نمی کنیم.


حالا این همکار اومده پیش من و ازم می پرسه بهتر نیست بره با مدیرمون صحبت کنه و موقعیتش رو توضیح بده و بگه اینها یه صیغه محرمیت بیشتر نخوندن که فقط برای آشنایی بوده و با این شرایط نمی تونن ادامه بدن؟ از طرفی به شدت نگران حرف همکارهاست که می خوان بگن فلانی آدم بسازی نیست.


پ.ن 1: اینهمه عادی بودن تجاوز به حریم شخصی یه آدم وحشتناکه. اینکه یه زن مطلقه فکر کنه برای یه اشتباه باید تا آخر عمر تقاص پس بده و حق نداره با هر کس که خوشش اومد ازدواج کنه و ازدواج نکرده ها حق دارن بهش سرکوفت بدن، اینکه مردی که بچه داره به جای اینکه خودش مسئولیت بچه اش رو بپذیره و از قبل برای همچین موقعیتی فکر کرده باشه و بعد تصمیم به ازدواج گرفته باشه از همسر جدیدش بخواد شغلش رو رها کنه تا بچه ی اون رو بزرگ کنه، اینکه آدم ها تو جامعه جوری رفتار می کنن که یه زن مطلقه همش بخواد به آبروش فکر کنه و همه چیز رو توضیح بده و آسه بره و آسه بیاد که کسی حرفی نزنه، اینکه کسی که باید محرم راز و شنونده درد دل آدم باشه و خوبی آدم رو بخواد اینطور آدم رو از حرف و تصمیم مردم بترسونه  و اینکه انقدر این دخالت ها تو زندگی طبیعی شده که همکار ما کاملن باور داره که اگه تو این ارتباط شکست خورد ممکنه قراردادش تمدید نشه و می خواد درباره یه امر کاملن خصوصی با مدیر صحبت کنه، اینا فاجعه است ولی هر روز اتفاق می افته و همه در این تجاوز با هم همدستن.


پ.ن 2: این وضعیت شرکت ناخودآگاه من رو یاد دبیرستانمون می ندازه. قوانین غیر منطقی و دخالت ناظم های مدرسه در همه چیز حتا شخصی ترین مسائل. فکر می کنم اون مدارس که البته تا حد زیادی والدین رو هم کنار خودشون داشتن، دقیقن هدفشون تربیت آدمایی مثل همکار ما بود. آدم های همیشه مضطربی که برای خودشون حقی قائل نباشن و فکر کنن برای هر حرکتشون که از دید جامعه مورد تایید نیست باید توضیح بدن.


پ.ن 3: امیدوارم نسل جدید رو آگاه تر به حقوقش تربیت کنیم.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۷
سورمه

پریشب یکی از دوستان راجع به یکی از پیرزن های فامیلشان حرف می زد. می گفت پیرزن در سن 70 سالگی تصمیم گرفته اسلام را بگذارد کنار و مسیحی شود. داشتیم فکر می کردیم اگر برعکسش اتفاق افتاده بود و زنی 70 ساله از مسیحیت به اسلام روی آورده بود حتمن برنامه ماه عسل دعوتش می کرد ولی حالا لابد به عنوان یک زن دیوانه بهش نگاه می کنند.
همه مان توافق داشتیم که خیلی باید زن جالب و شجاعی باشد که در 70 سالگی تغییر مذهب داده و چیزی به این بزرگی را در زندگیش عوض کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۴
سورمه

تمرکزم رو کاملن از دست دادم. مقابل چهارراهی قرار گرفتم که نمی دونم از کدوم راه باید عبور کنم. گیجم و مضطرب. روی هر چیزی که وقت می ذارم این حس رو دارم که شاید بهتر بود به چیز دیگه ای الویت بدم. امیدوارم یه جا یا همه راه ها بهم برسند یا یکی از راه ها برام انقدر پررنگ بشه که بقیه را بدون عذاب وجدان و تردید کنار بذارم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۲۵
سورمه

اینکه هر کس در جای خودش کاری را که بلد است و به آن اعتقاد دارد درست انجام بدهد واقعن می تواند تحول ایجاد کند و موثر باشد.
در سفری که هفته پیش رفته بودم فهمیدم یک برنامه خوب تلویزیونی چقدر می تواند روی مردم تاثیر بگذارد (احتمالن برنامه های بد تلویزیون هم تاثیر خودشان را دارند). منظورم خندوانه است. اینکه خندوانه توانسته آدم هایی که دغدغه ی فرهنگ و محیط زیست نداشته اند را به صرفه جویی در آب، کتاب خواندن، احترام به حقوق یکدیگر و نریختن زباله دعوت کند و تا حدودی موفق هم شود، فوق العاده است. شاید من به عنوان یک برابری خواه با دعوت برنامه خندوانه برای حضور در سالن والیبال مشکل داشته باشم ولی قطعن نمی شود از اینهمه تاثیر مثبت برنامه روی مردم چشم پوشی کرد.
رامبد جوان با خندوانه شاهکار کرده است. امیدوارم مدیران رسانه ملی این را بفهمند و بلایی که سر رادیو هفت آوردند سر خندوانه نیاورند. مگر کلن تلویزیون ایران چندتا برنامه خوب و تاثیر گذار دارد؟
پ.ن: اینکه رامبد جوان از رسانه ملی برنامه را به مادرش تقدیم می کند و از او با لفظ «هما خانوم» نام می برد خیلی شیرین است.  شیرین است چون در این جامعه همه دنبال پنهان کردن زنان خانواده شان هستند و او این را می داند.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۴
سورمه

پیامک اومده که:
آداب و رسوم جبهه
شیوه های زندگی و روش های معاشرتی در جنگ
ارسال عدد 3
هر پیام 100 تومان

واقعن چطور می شه تو جنگ معاشرت کرد؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۱۹
سورمه

بعضی دوست ها هستند که در قسمت فرندز گوگل پلاس جا نمی گیرند، جایشان بین فامیل هاست. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۹:۴۴
سورمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۶
سورمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۳
سورمه

بعد از دو ساعت و نیم تاخیر هواپیمای نفت که البته یک ساعت و نیمش از قبل به وسیله اس ام اس اعلام شده بود، سوار هواپیمای فوکر 100 شدیم و تا اهواز یک ساعت خودمان را باد زدیم چون هیچ وسیله سرمایشی در هواپیما روشن نبود. یک ساعت از گرما پختیم. غیر از یکی دو نفر هیچکس اعتراض نکرد. البته رفتار مهمانداران فوق العاده عالی بود که من کمتر دیده بودم. بسیار مودب بودند و مدام عذرخواهی کردند. ولی هواپیمایی که نقص فنی دارد و به این موضوع واقف است و به همین دلیل هم تاخیر دوساعته دارد که البته برای اینکه مسافران بلیطشان را کنسل نکنند با زرنگی  همه گیر اکثر شرکت های هواپیمایی، تاخیر را کمتر از دو ساعت اعلام می کند، چرا باید اجازه پرواز داشته باشد؟
بعد از رسیدن به فرودگاه اهواز، دست ولورین را که منتظرم بود کشیدم و با خودم بردم اتاقک هواپیمایی نفت و اعتراض کردم که این چه وضعی است. ولورین از من بیشتر عصبانی شده بود. مرد متصدی گفت نامه بنویسید و اعتراض خود را مکتوب کنید. در همین حین چند نفر دیگر از مسافران هم آمدند و اعتراض کردند. مرد متصدی را مجبور کردند زنگ بزند به رییسش و با رییس هم تلفنی حرف زدند. چند نفری هم ول کردند و رفتند. من ماندم و دو آقای دیگر و ولورین. اعتراض را مکتوب کردیم و پای برگه را امضا کردیم. دیشب می خواستم برگردم تهران. ولورین رفت سراغ اعتراضمان را بگیرد. گویا دوستان هواپیمایی نفت کلی از این پیگیری شگفت زده شده بودند. گفته بودند نامه را فکس کرده اند تهران، دفتر هواپیمایی. شماره دفتر مرکزی را گرفتیم که خودمان هم تلفنی پیگیری کنیم.
نمی دانم بهترین کار در چنین مواقعی چیست ولی کاش مردم بیش از اینها اهل اعتراض و پیگیری بودند. مطمئنم اعتراض جمعی می توانست تاثیر زیادی داشته باشد.

پ.ن 1: با همه این احوال هنوز به نظرم هواپیمایی نفت اوضاعش از اغلب هواپیمایی ها بهتر است، به خصوص از ایران ایر که در بدی رقیب ندارد.
 من در این دو سال که مدام در مسیر تهران اهواز در حال ترددم، تنها در هواپیمایی نفت شام گرم ایرانی دیده ام، بقیه شرکت ها، چیزهایی را به عنوان شام به شما می خورانند که دقیقن معلوم نیست چه هستند.
به هر حال امیدوارم اگر فرداروز توافق هسته ای حاصل شد، تاثیرش را روی هواپیمایی کشوری ببینیم، فعلن که مدام ما را به تحریم ها حواله می دهند.

پ.ن2: سایت فرودگاه مهرآباد اطلاعات پرواز ورودی و خروجی را روی خود دارد و از نظر من خیلی مفید است. برعکس اطلاعات فرودگاه اهواز که کارمندانش مثل یک نوار ضبط شده کلمه «نمی دانم» را تکرار می کنند. راه جدید ما این است که برای فهمیدن میزان تاخیر پرواز از اهواز، آن پرواز را از سایت مهرآباد چک می کنیم که از تهران راه افتاده است یا نه. البته این راه فقط وقتی پرواز قبلی از تهران باشد جواب می دهد.

پ.ن 3: الان چک کردم و دیدم فرودگاه اهواز هم اطلاعات پروازهای ورودی و خروجی را روی خود دارد. به نظر می رسد سایتش از کارمندانش اوضاع بهتری داشته باشند. البته بدون امتحان کردن اصلن نمی شود مطمئن بود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۴
سورمه