سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۲۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

تمرکزم رو کاملن از دست دادم. مقابل چهارراهی قرار گرفتم که نمی دونم از کدوم راه باید عبور کنم. گیجم و مضطرب. روی هر چیزی که وقت می ذارم این حس رو دارم که شاید بهتر بود به چیز دیگه ای الویت بدم. امیدوارم یه جا یا همه راه ها بهم برسند یا یکی از راه ها برام انقدر پررنگ بشه که بقیه را بدون عذاب وجدان و تردید کنار بذارم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۲۵
سورمه

اینکه هر کس در جای خودش کاری را که بلد است و به آن اعتقاد دارد درست انجام بدهد واقعن می تواند تحول ایجاد کند و موثر باشد.
در سفری که هفته پیش رفته بودم فهمیدم یک برنامه خوب تلویزیونی چقدر می تواند روی مردم تاثیر بگذارد (احتمالن برنامه های بد تلویزیون هم تاثیر خودشان را دارند). منظورم خندوانه است. اینکه خندوانه توانسته آدم هایی که دغدغه ی فرهنگ و محیط زیست نداشته اند را به صرفه جویی در آب، کتاب خواندن، احترام به حقوق یکدیگر و نریختن زباله دعوت کند و تا حدودی موفق هم شود، فوق العاده است. شاید من به عنوان یک برابری خواه با دعوت برنامه خندوانه برای حضور در سالن والیبال مشکل داشته باشم ولی قطعن نمی شود از اینهمه تاثیر مثبت برنامه روی مردم چشم پوشی کرد.
رامبد جوان با خندوانه شاهکار کرده است. امیدوارم مدیران رسانه ملی این را بفهمند و بلایی که سر رادیو هفت آوردند سر خندوانه نیاورند. مگر کلن تلویزیون ایران چندتا برنامه خوب و تاثیر گذار دارد؟
پ.ن: اینکه رامبد جوان از رسانه ملی برنامه را به مادرش تقدیم می کند و از او با لفظ «هما خانوم» نام می برد خیلی شیرین است.  شیرین است چون در این جامعه همه دنبال پنهان کردن زنان خانواده شان هستند و او این را می داند.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۴
سورمه

پیامک اومده که:
آداب و رسوم جبهه
شیوه های زندگی و روش های معاشرتی در جنگ
ارسال عدد 3
هر پیام 100 تومان

واقعن چطور می شه تو جنگ معاشرت کرد؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۱۹
سورمه

بعضی دوست ها هستند که در قسمت فرندز گوگل پلاس جا نمی گیرند، جایشان بین فامیل هاست. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۹:۴۴
سورمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۶
سورمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۳
سورمه

بعد از دو ساعت و نیم تاخیر هواپیمای نفت که البته یک ساعت و نیمش از قبل به وسیله اس ام اس اعلام شده بود، سوار هواپیمای فوکر 100 شدیم و تا اهواز یک ساعت خودمان را باد زدیم چون هیچ وسیله سرمایشی در هواپیما روشن نبود. یک ساعت از گرما پختیم. غیر از یکی دو نفر هیچکس اعتراض نکرد. البته رفتار مهمانداران فوق العاده عالی بود که من کمتر دیده بودم. بسیار مودب بودند و مدام عذرخواهی کردند. ولی هواپیمایی که نقص فنی دارد و به این موضوع واقف است و به همین دلیل هم تاخیر دوساعته دارد که البته برای اینکه مسافران بلیطشان را کنسل نکنند با زرنگی  همه گیر اکثر شرکت های هواپیمایی، تاخیر را کمتر از دو ساعت اعلام می کند، چرا باید اجازه پرواز داشته باشد؟
بعد از رسیدن به فرودگاه اهواز، دست ولورین را که منتظرم بود کشیدم و با خودم بردم اتاقک هواپیمایی نفت و اعتراض کردم که این چه وضعی است. ولورین از من بیشتر عصبانی شده بود. مرد متصدی گفت نامه بنویسید و اعتراض خود را مکتوب کنید. در همین حین چند نفر دیگر از مسافران هم آمدند و اعتراض کردند. مرد متصدی را مجبور کردند زنگ بزند به رییسش و با رییس هم تلفنی حرف زدند. چند نفری هم ول کردند و رفتند. من ماندم و دو آقای دیگر و ولورین. اعتراض را مکتوب کردیم و پای برگه را امضا کردیم. دیشب می خواستم برگردم تهران. ولورین رفت سراغ اعتراضمان را بگیرد. گویا دوستان هواپیمایی نفت کلی از این پیگیری شگفت زده شده بودند. گفته بودند نامه را فکس کرده اند تهران، دفتر هواپیمایی. شماره دفتر مرکزی را گرفتیم که خودمان هم تلفنی پیگیری کنیم.
نمی دانم بهترین کار در چنین مواقعی چیست ولی کاش مردم بیش از اینها اهل اعتراض و پیگیری بودند. مطمئنم اعتراض جمعی می توانست تاثیر زیادی داشته باشد.

پ.ن 1: با همه این احوال هنوز به نظرم هواپیمایی نفت اوضاعش از اغلب هواپیمایی ها بهتر است، به خصوص از ایران ایر که در بدی رقیب ندارد.
 من در این دو سال که مدام در مسیر تهران اهواز در حال ترددم، تنها در هواپیمایی نفت شام گرم ایرانی دیده ام، بقیه شرکت ها، چیزهایی را به عنوان شام به شما می خورانند که دقیقن معلوم نیست چه هستند.
به هر حال امیدوارم اگر فرداروز توافق هسته ای حاصل شد، تاثیرش را روی هواپیمایی کشوری ببینیم، فعلن که مدام ما را به تحریم ها حواله می دهند.

پ.ن2: سایت فرودگاه مهرآباد اطلاعات پرواز ورودی و خروجی را روی خود دارد و از نظر من خیلی مفید است. برعکس اطلاعات فرودگاه اهواز که کارمندانش مثل یک نوار ضبط شده کلمه «نمی دانم» را تکرار می کنند. راه جدید ما این است که برای فهمیدن میزان تاخیر پرواز از اهواز، آن پرواز را از سایت مهرآباد چک می کنیم که از تهران راه افتاده است یا نه. البته این راه فقط وقتی پرواز قبلی از تهران باشد جواب می دهد.

پ.ن 3: الان چک کردم و دیدم فرودگاه اهواز هم اطلاعات پروازهای ورودی و خروجی را روی خود دارد. به نظر می رسد سایتش از کارمندانش اوضاع بهتری داشته باشند. البته بدون امتحان کردن اصلن نمی شود مطمئن بود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۴
سورمه

بیش ترین آسیب اما در زمان ظل السلطان (پسر ناصرالدین شاه) حاکم قاجاری اصفهان، بر چهل ستون وارد شد. به دستور این مرد بی کفایت، بسیاری از نگاره ها، با ضربه های تیشه مخدوش و لایه ای از گچ پوشانده شد؛ آیینه های ستون های ایوان ها و دیواره ها فروریخته شد و درها و پنجره های نفیس منبت کاری، گره چینی و خاتم کاری آراسته با شیشه های رنگی بنا، برای استفاده در کاخ شخصی حاکم به «عمارت مسعودیه» ی تهران منتقل گردید.
البته جای شکرش باقی است، در مقایسه با کاخ های دیگر صفوی نظیر آیینه خانه، هفت دست و نمکدان که توسط ظل السلطان کاملاً ویران شدند، این بنا شانس بیش تری برای ماندگاری به دست آورد.

از کتاب معماری ایران جهان در سپهر فرهنگ ایران، دکتر نوری شادمهانی، نشر مهکامه

عکس: تصویر کاخ آیینه خانه اصفهان که امروز دیگر وجود ندارد.

پ.ن: تعداد ظل السلطان ها این روزها خیلی زیاد شده با این تفاوت که حداقل ظل السلطان یک چهل ستون رو باقی گذاشت یا قسمت هایی از اون رو کند و توی خونه خودش استفاده کرد!امروز فقط بکوبیم و صاف کنیم جاش مجتمع تجاری بسازیم.

این روزها خبر خانه های منطقه دوازده تهران یا خانه پدر خلیج فارس (معین التجار) و خیلی خبرهای دیگه نوید آینده ی بی هویت تری رو میده.


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۱
سورمه

پس از شاه عباس دوم تا هجوم افغان ها، از کاخ چهل ستون هم چنان برای برگزاری تشریفات رسمی استفاده می کردند. در حین برگزاری یکی از این جشن ها در زمان شاه سلطان حسین، چهل ستون دچار آتش سوزی شد و به دلیل خرافه پرستی شاه که خاموش کردن آتش را خلاف مشیت الهی می دانست، عمارت در شعله های آتش سوخت و آسیب جدی دید. آما پس از آن بازسازی، نوسازی و آرایش مجدد یافت.


از کتاب معماری ایران جهان در سپهر فرهنگ ایران، دکتر نوری شادمهانی، نشر مهکامه


پ.ن: نکته مثبتش اینه که اعتقاد نداشته حالا چون سوخت باید همونجوری جزغاله باقی بمونه. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۳
سورمه

دیشب در یک جمع خانوادگی یک دختر یک سال و نیمه به مادرش گفت: «به عمو بگو بهم بگه چه ناناز شدی» مادر بچه هم این را به عموی بچه گفت. عمو هم رو به دخترک گفت «چه ناناز شدی» بعد دخترک حسابی خوشحال شد و گل از گلش شکفت.
مادر دخترک درباره علاقه دخترش به ماتیک و شانه و لوازم آرایش و خوشگل بودن گفت. دخترک مدام می رفت سراغ بشقاب های روی میز و دوست داشت آنها را به آشپزخانه ببرد. مادر دخترک گفت:«تو خونه هم همین جوریه، همش بشقابا رو می بره آشپزخونه، دوست داره کمک کنه». خانم صاحبخانه که دختری نداشت و چهار تا پسر داشت با حسرت گفت: «آره خوبی دختر همینه. از بچگی به کاسه بشقاب علاقه داره».

چند وقت پیش در یک جمع دیگر پسر بچه 3 ساله ای به لوازم آشپزخانه علاقه داشت. فلاسک های چای را جمع می کرد، بشقاب ها را می چید، می رفت سراغ قابلمه ها و مادرش مدام بهش می گفت: «نکن، دست نزن». از مادر پرسیدم چرا انقدر جلوی بچه را می گیرد. گفت: «می ترسم رو شخصیتش تاثیر منفی بذاره. بزرگ هم شد همین رفتارا روش بمونه.»

 بچه ها خیلی کارها می کنند، به خیلی چیزها دست می زنند و برایشان آن مفهومی را ندارد که در ذهن ماست. بگذاریم تجربه کنند بدون اینکه مدام بهشان برچسب بزنیم.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۸
سورمه