سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۲۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

از نشانه های یک شرکت نیمه دولتی ایرانی آن است که بعد از دو هفته مرخصی اجباری برگردی و ببینی همه اتاق کارت را خاک گرفته زیرا پارتیشن های اتاق ایکس باید به دیوار تبدیل شوند که البته در مدیریت قبلی شرکت همین دیوارها به پارتیشن تبدیل شده بودند.
 همه اینها در حالیست که شرکت اضافه کاری ها را کم کرده و اجازه استخدام نیروی ضروری برای یکی از بخش ها را نمی دهد، به دلیل کمبود بودجه.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۲
سورمه

اینکه مردم روز دختر را به یکدیگر تبریک می گویند و به معنیش فکر نمی کنند ناراحت کننده است. مردمانی هستیم که بدون فکر هر چیزی را می پذیریم و به پیشینه و مفهومش هیچ توجهی نمی کنیم.


لینک مرتبط:
درباره روز دختر در خرمالوی سیاه

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۳۱
سورمه

-تو باعث مى شى من آدم خوبى باشم.

+من خودم خیلی خوب نیستم.

-آره.ولى راه خوب بودن رو بلدى.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۰
سورمه

جالب است که وقتى راجع به رفتن از ایران حرف مى زنم اطرافیان خود را موظف مى دانند بهم یادآورى کنند که تنها نیستم و ازدواج کرده ام. گویا نگرانند این موضوع را فراموش کرده باشم!
به نظرتان اگر مرد متاهلى بودم که مى خواست از ایران برود برخوردها چگونه بود؟ 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۹
سورمه

ازم می پرسد در این جمع کسی هست که موقعیتش شبیه تو باشد. این را درباره جمعی می پرسد که دوست داشتم باهاشان بروم سفر. جمع همکلاسی هایم که شش ماه باهم دوره راهنمایان گردشگری را گذرانده ایم و روزهای خوشی داشته ایم. برنامه گذاشته اند که بروند مسافرت و من نتوانستم باهاشان بروم به دلیل مسافرت دیگری که برایم الویت داشت. داشتم براش اینها را تعریف می کردم و می گفتم دوست داشتم سفر بعدی را باهاشان بروم چون خیلی بهشان خوش گذشته بود دفعه قبل. اینها را که گفته بودم این سوال را پرسیده بود که در این جمع کسی هست که موقعیتش شبیه تو باشد. وقتی این سوال را پرسید چیز خاصی به ذهنم نرسید، احتمالن سوالش را خوب نفهمیدم. فکر می کنم شاید منظورش گرفتار بودن و شاغل بودن است یا نهایتن متاهل بودن. خوب در این جمع آدم های شاغل و گرفتار و متاهل داریم. می گویم آره هست. بعد واضح تر می پرسد که زن متاهل تنها توی این جمع هست و من می گویم که نه. مرد متاهل تنها هست ولی زن متاهل تنها نه. از سوالش ناراحت شده ام. حس می کنم بهم توهین شده است. خوب من زن متاهلی هستم که ممکن است با جمعی تنها بروم سفر چون همسرم همیشه این امکان را که با من باشد و سفر کند ندارد به خصوص اینکه دوست ندارد با آدم هایی که نمی شناسد جایی برود. حالا به همه این دلایل چون من زن تنهای متاهل هستم نباید سفر بروم؟ اگر زن مجرد تنها بودم هم لابد کسی بود این سوال ها را ازم بپرسد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۶
سورمه

عروسک خراسان جنوبی
دیروز بعد ازکار رفتم جشنواره ملی اسباب بازی. خیلی لذت بردم و به نظرم اگر کودکی دور و برتان هست حتمن ببریدش.
 اسباب بازی های جالبی عرضه می شد که برای آشتی کودکان با بازی، طبیعت و بازی های قدیمی عالی بودند. پکیج هایی برای زنده کردن دوباره بازی های قدیمی مثل هفت سنگ، تیله بازی وجود داشت همین طور پکیج هایی برای ساختن بادبادک یا فرفره های چوبی. غرفه هایی هم فرفره های چوبی آماده می فروختند. غرفه ای بود که لوازم باغبانی برای بچه ها داشت، همینطور بسته هایی شامل مقداری خاک، دانه، بیلچه و گلدان تا بچه کاشتن دانه را تجربه کند. غرفه دیگری با ضایعات چوب اسباب بازی هایی برای بچه ساخته بود که خیلی جالب بود. تکه های اصلی ساخته شده بود اما لازم بود کودک آنها را سرهم کند و برای سرهم کردنش کمی هم باید از سمباده استفاده می کرد به همین دلیل سمباده هم در بسته قرار داشت. غرفه دیگری فرقون و بیل و سطل پلاستیکی و بسته های شن می فروخت و یک بسته شن را هم برای نمونه باز کرده بود و بچه های زیادی در این غرفه مشغول شن بازی بودند. 
یکی از غرفه های عالی نمایشگاه غرفه عروسک های بومی بود. عروسک هایی که بانوان روستاهای خراسان جنوبی، قشم و قزوین با دست های خود ساخته بودند.
برنامه ها
در کنار نمایشگاه کارگاه هایی برگزار می شود از جمله ساخت عروسک. همینطور موزه عروسک های ملل هم در این نمایشگاه غرفه دارد که البته من فرصت نکردم سر بزنم ولی مطمئنم مثل همیشه پر از برنامه های جالب است.
بشتابید که فقط تا 16 مرداد فرصت دارید و غفلت موجب پشیمانی خواهد بود.

عکس: عروسک بومی خراسان جنوبی که از نمایشگاه خریدم.

اینجا می توانید عکس های ایرنا را از نمایشگاه ببینید.
و اینجا هم درباره جشنواره بخوانید. 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۴
سورمه

پاسخ من به این مطلب وبلاگ «زنان سرزمین من» طولانی شد و اینجا گذاشتمش:

مهارت هایی که از نظر من برای دختران لازم است (مجرد و متاهل و سنش خیلی فرق نمی کند):

1.اعتماد به نفس، اعتماد به نفس و اعتماد به نفس...  اعتماد به نفس با چه چیز زیاد می شود؟ عمل کردن. مهارت های مختلف یاد بگیرند و خودشان را تا جایی که می توانند در هر زمینه ای قوی کنند، انقدر که از نظر ذهنی بدانند هر وقت لازم باشد می توانند به تنهایی گلیمشان را از آب بکشند بیرون (البته در یک جامعه سالم همه آدم ها باید بتوانند از پس یک زندگی مستقل بربیایند و از خودشان نگهداری کنند ولی چون جامعه ما بیمار است من این توصیه را به خانم های مجرد می کنم فقط!)

2.خودشناسی. بفهمند کی هستند. اگر هیچ بنی بشری در زندگیشان نباشد، اگر هیچکس نباشد که بهشان بگوید چه کنند و چه نکنند، اگر اصلن مردی روی زمین وجود نداشته باشد، با زندگیشان چه می کنند؟ چی دوست دارند؟ دلشان می خواهد چه چیزی به دنیا اضافه یا حتا از آن کم کنند؟ اگر بفهمند فردا می میرند حسرت انجام چه کارها و دیوانه بازی ها و سفرهایی بر دلشان می ماند؟

3. استقلال مالی داشته باشند. کار پیدا کردن البته در این دوره به خصوص برای زن ها سخت شده ولی ممکن است. زن بالای سی سال (با اغماض البته) باید پول دربیاورد چه مجرد باشد چه نباشد. وگرنه در این جامعه ضد زن، خیلی وقت ها باید از چیزها یا آدم هایی که می خواهد بگذرد. فداکاری مادربزرگان ما خیلی وقت ها به خاطر ایثار بیشترشان نبوده است، بلکه چاره ی دیگری غیر از سوختن و ساختن نداشته اند.

4. قانون مدنی ایران را بخوانند. می دانم این یکی شاید کمی عجیب باشد ولی از نظر من خیلی مهم است. اکثر زن های ما نمی دانند با قانون فعلی ایران اگر ازدواج کنند بسیاری از حقوق مدنی خود را از دست می دهند. زن مجرد در ایران می تواند تنها و بدون اجازه به خارج از کشور سفر کند، زن متاهل نمی تواند. زن مجرد برای کار، تحصیل و زندگی در شهرهای دیگر نیاز به اجازه کسی ندارد، زن متاهل دارد. اگر زنی در ازدواجش اشتباه کرده باشد به راحتی نمی تواند خودش را از آن ازدواج رها کند چون حقی برای طلاق ندارد، زن مجرد که مجرد است دیگر. و بچه که بحث جدا و پر سوز و گدازیست که واردش نمی شویم. بروید بخوانید خودتان.

5. در آخر زن ها چه مجرد باشند چه نباشند، چه کوچک باشند چه بزرگ،  زندگی برایشان پر است از باید و نباید و بکن و نکن. راه حل مهم این است که قوی باشیم و به دنبال تشکیل دادن جامعه های کوچک از همفکرهایی شبیه خودمان که روانشناسان بهش می گویند «حمایت اجتماعی». برای خودمان حمایت اجتماعی فراهم کنیم. آدم هایی که بهمان قوت قلب بدهند، نه اینکه هر روز از صبح تا شب مشغول ویران کردن و دست گذاشتن روی نقطه ضعف هایمان باشند و چیزهایی که نداریم را بهمان یادآوری کنند.  آدم هایی که دوستمان دارند و برتری هایمان را به زبان می آورند و تشویقمان می کنند که پیش برویم. بقیه را هم تا آنجا که می شود از زندگیمان بریزیم بیرون.




۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۸
سورمه

دروغ، دروغ، دروغ!

من انگار تازه فهمیده ام دنیا چطور می چرخد. انگار تازه با ساز و کار جهان آشنا شده ام. بنزین دنیا، دروغ است. بدون دروغ، زمین دیگر دور خودش نمی چرخد. تازه فهمیده ام آدم ها مثل آب خوردن دروغ می گویند و مثل آب خوردن قسم دروغ می خورند حتا به جا عزیزترین کسانشان، حتا به جان بچه هایشان.


اما می دانید، اگر قرار باشد کسی را ملامت کنم احتمالن زن خدماتی شرکت را که از روی ترس دروغ می گوید و جان بچه هایش را قسم می خورد ملامت نمی کنم. گرچه از نظر من آدم ها همیشه باید از پایمال شدن شخصیتشان بیشتر از از دست دادن کارشان بترسند اما باز هم لعنتم را به کسانی می فرستم که آدم ها را تحقیر شده و ترسو می خواهند.


لعنتم بر کسانی است که از انسان صاحب حق و باعزت نفس می ترسند و آدم هایی را برای انجام کارها انتخاب می کنند که تو سری خور و عاجز باشند تا بتوانند اقتدار پوشالیشان را حفظ کنند؛ و چقدر در 8 سال سیاه این سال های ایران، به خصوص چهار سال آخرش، مدیران این چنین در جای جای مملکت زیاد شدند. کوتوله هایی که برای ریاست کردن نیاز به آدم های کوچک یا کوچک کردن آدم ها داشتند و هنوز تاثیر مخربشان باقی است. کوتوله هایی که تا بودند از بیرون ریختن انسان های صاحب حق و دانش و توانایی و احترام از سازمان ها و دانشگاه ها و صنایع دریغ نکردند و آنها را با کوتوله هایی شبیه خودشان جایگزین کردند و هنوز ایران سرزمین کوتوله هاست و خدا می داند روزی باز سرزمین بزرگان خواهد بود یا نه. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۰
سورمه

نمی دانم این چه نیازی در بعضی مردهای ماست که از صبح که از خواب بیدار می شوند باید زن های دور و برشان را بکوبند. خیلی زیاد می بینم که بعضی مردها از هر فرصتی استفاده می کنند تا زن ها را کاملن زیر سوال ببرند و از جامعه و کار و زندگی بیندازند بیرون. البته حکومت هم همیشه در صدد این امر بوده است. از ممنوعیت تماشای والیبال برای زنان تا عدم استخدام آنها در بسیاری از مشاغل و سهمیه بندی کردن رشته های دانشگاهی تلاش روشن حکومت برای بیرون ریختن زن ها از اجتماع بوده است و شاید این تلاش های واضح  اینطور باعث گستاخ تر شدن برخی از مردهای ماست.


جایی که در آن کار می کنم یک کارخانه است با حدود 2000 نفر پرسنل که اکثرشان مرد هستند. این کارخانه یک مهدکودک دارد برای نگهداری از بچه های پرسنل زن. بچه ها 20 نفر هستند و امکانات مهد بسیار کم و محدود است. تنها پرسنل کارشناس به بالا حق استفاده از مهد را دارند و زنان کارگر از چنین حقی برخوردار نیستند. با همه این اوصاف مردانی در مجموعه هستند (از جمله رییس مهدکودک) که هر جا می نشینند از لزوم بسته شدن این مهد حرف می زنند. حرفشان این است که چه لزومی دارد ما مهدکودک داشته باشیم، زن باید بنشیند خانه بچه اش را بزرگ کند و در نهایت به اینجا می رسند که اصلن چرا ما باید زنان را استخدام کنیم که بعد برایشان مهد دایر کنیم؟ با وجود اینهمه مرد بیکار اصلن استخدام زنان اشتباه است.


در تاکسی یا حتا ماشین دوست و آشنا و فامیل تا زنی در خیابان بد رانندگی می کند این جمله آشنا به گوش می رسد که زن ها اصلن باید بنشینند خانه و رانندگی را چه به زن. آخرین بار این را از مردی توی تاکسی شنیدم که می گفت بهترین قانون عربستان ممنوع کردن رانندگی برای زن ها بوده است.


دو هفته است می روم کلاس زبان. معلم کلاس از هیچ شوخی ضد زنی فرو گذار نمی کند. از اینکه حتمن ضمیر she  را برای منشی به کار ببرد و ضمیر he را برای دکتر و بپرسد «مگر دکتر زن هم داریم» یا وقتی کلمه مادر شوهر را به انگلیسی به کار می برد بگوید «که روی سرتان جا دارد» یا بهترین شغل را برای زنان خانه داری بداند و بگوید فقط مرد ایرانی می تواند ماها را تحمل کند تا خیلی چیزهای ریز و درشت دیگر.


من ندیده ام زن ها با این ممارست و پیوستگی مردها را تحقیر کرده باشند و گریه آور این است که گاهی زن ها هم به این حرف ها بها می دهند یا به این شوخی ها می خندند.
می توانم تاثیر تربیت در خانواده و جامعه مردسالار را درک کنم اما شاید انتظار مقاومت و آگاهی بیشتری در برابرش دارم.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۷
سورمه

عکس از اینجا


یک دسته بسیار مهم از طرح های ایرانی را که تقریباً در سراسر ایران پراکنده است با نام هراتی و نام جدیدتر و محدودتر ماهی درهم می شناسند. اصطلاح هراتی از آنجا پیدا شده است که این طرح در دوره تیموری و در هرات رواج فراوان یافت و تعداد زیادی طرح شاهانه، چه در فرش و چه در معماری، با این طرح شکل گرفت.
اصطلاح ماهی درهم عامیانه است و نمی دانیم در چه زمانی پیدا شده است، ماهی در هم شکل ویژه ای از هراتی است.
اساس طرح هراتی و گونه ای از ماهی در هم عبارت از دوماهی و گل گردی (معمولاً هشت پر) در میان آن می باشد. بدیهی است در دوره اسلامی ماهی ها به برگ شباهت یافته اند چرا که در دوره اسلامی بر روی فرش و امثال آن نقش واقعی از بین برده اند تا مبادا در نماز، سجده به آن نقش یا موجود کنند، مخصوصاً اهل تسنن بر روی فرش و امثال آن که نقش واقعی انسان و حیوان داشته باشند نماز نمی گذارند، در واقع گل وسط هم چهره انسان بوده است که به یک گل گرد تبدیل یافته است.


از مقاله سیر تحول نقش ماهی در فرش، راضیه صادقی مقدم، بهار 91

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۴
سورمه