تکثر فرهنگی به معنای تشخص دادن به فرهنگهای مختلف، آیا در عمل به تزاحم و تخاصم اقوام و مذاهب نخواهد انجامید؟
به خودی خود نمیتوان دربارة این مسئله نظر داد؛ چون بستگی به این دارد که ما چگونه از این تکثر استفاده بکنیم. مثالی از کشورهای غیر از ایران میزنم. در چند دهة اخیر، بریتانیا و فرانسه، هر دو از روش تکثر فرهنگی برای مدیریت گوناگونی جوامع خود استفاده کردهاند؛ اما هر اندازه مدیریت بریتانیا در این زمینه بهتر بوده است، در فرانسه تقریباً شکست مطلق را میبینیم. به دیگرسخن، در حالیکه در بریتانیا تنش میانقومی کاهش یافته، در فرانسه دائماً رو به افزایش بوده و افزون بر این، بالا رفتن نفوذ احزاب فاشیستی و ضد خارجی در فرانسه، گویای شکست سیاست تکثر فرهنگی در این کشور است. بنابراین، مدیریت و استفادة درست از یک سیاست، بسیار اهمیت دارد. اینکه ما با روشی صوری، قومیتها و زبانها و سبک زندگی آنها را به رسمیت بشناسیم و همهجا در سخنرانیهای رسمی از آنها دفاع کنیم، ولی مردم در عمل حق نداشته باشند از هیچیک از این موارد استفاده کنند، به معنی یک سیاست تکثر قومی نادرست و آسیبزا است. اگر ما لباسهای محلی را میستاییم و آن را نشانة فرهنگ غنی خود میدانیم، باید حق استفاده از آن را هم در عمل ایجاد کنیم. همین امر در باب زبانهای محلی صادق است و نباید از تشتّت و درگیری و تنش ترسید. همیشه آنچه این آسیبها را ایجاد میکند، سختگیری و محرومیت است، نه آزادی و تقویت هویتهای محلی و کوچک در برابر هویتهای مرکزی و قوی.
به نظر میرسد سیاست نانوشته پیش یا پس از انقلاب، همسانسازی فرهنگی بوده است؛ نسبت همسانسازی و وحدت بین اقوام و مذاهب چگونه باید باشد؟ آیا راه وحدت از همسانسازی میگذرد؟
شبیهسازی و از میان بردن اقوام در ایران، چه امروز چه در آینده، غیرممکن است؛ زیرا قومیتها و زبانهای محلی دارای ریشهها و پایههای سرزمینی وسیع و حتی فراملی هستند و از همین روی دوام میآورند و سیاستهای یکسانساز، با اصرار و بدتر از آن، با زور، آنها را تقویت خواهند کرد. اما همسازی فرهنگی و تقویت وحدت ملی بر پایة به رسمیت شناختن عملی فرهنگهای محلی، امکانپذیر و بسیار مناسب است. این امر ربطی به همسانسازی دینی ندارد؛ زیرا ما در حوزة دینی بر خلاف حوزة قومی انسجام بسیار بالایی داریم. مسئله در اینجا سبک دینداری است که میتوان دربارة آن بسیار سخن گفت؛ اما در اینجا نیز انعطاف و ملایمت و اعتدال ما سبب تقویت انسجام و وحدت خواهد شد و بالعکس، زورگویی و شدت عمل و خشونت ،این انسجام را از میان خواهند برد. این تجربه بارها و بارها در سراسر جهان تکرار شده و امروز تقریباً با قاطعیت میتوان از این تز دفاع کرد که نبود انعطاف در این زمینه، به شدت آسیبزا است.
این گفتگو به صورت کامل در سایت انسانشناسی و فرهنگ