سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردم» ثبت شده است

چی شد که ما از فرهنگ اسراف نکردن و «یه دونه برنج تو بشقابت نباشه» رسیدیم به سفارش دادن غذای زیاد توی رستوران  و نبردن باقی مونده غذامون که می دونیم دور ریخته می شه؟



۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۵۲
سورمه



1. برد تیم ملی فوتبال ایران مبارک. دیدن باهم بودنمان و شادیمان در کنار هم، باید یادمان بیاورد که آخرش ما همه مان ایران را دوست داریم و پیروزی ایران حال همه مان را خوب می کند.
2. بیلبورد اوج هم تغییر کرد و نشانی از این بود که اعتراض نتیجه می دهد، حالا برای بعضی چیزها با همین سرعت و برای بعضی چیزها دیرتر و سخت تر. سعی کنیم حساس باشیم و سکوت نکنیم. 

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۲۲
سورمه





اینکه سازمان اوج مجبور شده بیاید بگوید سازمان ضد زنی نیست گرچه تنها یک تلاش کاملا لفظی است و بیلبوردهایش در این سال ها حرف دیگری می زنند اما به نظرم نشان از این دارد که مردم اگر واقعا روی خواسته هایشان پافشاری کنند می توانند تغییرات تدریجی ایجاد کنند و این خوب است. خوب تر از آن این حساسیت و واکنشی است که نشان می دهیم و به نظرم قبلا کمتر نشان می دادیم. به این می گویند اعتراض مدنی و شاید داریم کم کم یادش می گیریم. 

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۳
سورمه

توی اتوبوس بودم. تو خیابون به مناسبت نیمه شعبان شربت و شیرینی و چای می دادن. یه جا یکیشون اتوبوس رو نگهداشت یه جعبه شیرینی داد گفت پخش کنید بین مسافرا. 

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۲۴
سورمه

دادستان کل کشور گفته مشکلی که مردم محترم باید توجه می‌کردند و نکردند، این است که وقتی یک موسسه پولی ۳۰ تا ۴۰ درصد سود می‌دهد، مردم باید ببینند آیا این عاقلانه است یا نه؟
با این اظهارنظرها نمی دانم چطور مسئولین از اعتراضات متعجب می شوند یا وقتی گالوپ ما را خشمگین ترین مردم می داند می گویند توطئه ای در کار است. خوب الان این جمله چطور ممکن است مردم را عصبانی نکند؟ انگار خطاب به مردمی گفته شده که ساکن ایران نیستند و ساز و کارهای این سرزمین را نمی شناسند. 
به قول بازیگر سریال خوب بد جلف، «دیگه اینو همه می دونن» که در ایران نمی شود به راحتی کار اقتصادی یا مالی انجام داد بدون اینکه از چند جا مجوز نداشته باشی یا حساب پس ندهی. باید مالیات و عوارض و رشوه پرداخت کنی، به اماکن و هزارجای دیگر حساب پس بدهی تا شاید بگذارند کارت را بکنی. اگر هیچکدام از این کارها را نمی کنی و پول  در می آوری یا از رانت خاصی برخورداری یا غیرقانونی اعلام خواهی شد و اگر هم بتوانی تا مدتی زیرزمینی به فعالیتت ادامه دهی سیستم تمام تلاشش را برای نابودی تو به کار خواهد گرفت. مثال هایش هم در این سال ها دیده اند و دیده ایم. یکی از دم دستی ترینشان گلدکوئست و شرکت های هرمی بودند که سیستم تا نابودی کاملشان از پای ننشست و بعد از چند سال که با شرایطی جدید (که آن پرداخت ها تویش مسستر است) برخی شرکت های هرمی را بالاخره قانونی اعلام کرد. سرزمینی که بورسش دستکاری می شود و تمام زیر و بم اقتصادش دستکاری شده است چطور ممکن است موسسات مالی اعتباریش از دیدرسش خارج شده باشند و هیچ نظارتی روی آنها  وجود نداشته باشد و حالا توپ را بیندازند توی زمین مردم که «آیا عاقلانه است؟» 
آنچه عاقلانه نیست سیستمی است که آنقدر فساد درش قوی شده که دیگر خودش هم نمی تواند از پس خودش بربیاید. آنچه عاقلانه نیست طرز حرف زدن مسئولین است که پر از تحقیر و بی مسئولیتی و بی کفایتی است.

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۴۱
سورمه

یک سری شروع کردند که پشیمانیم از اینکه به فلانی رای دادیم ، یک سری دیگر هم شروع کردند که افتخار می کنیم رای دادیم به فلانی و آنها که به رییس جمهور 84 و 88 رای دادند بروند پشیمان باشند. بعد نمی دانم با ابراز پشیمانی یا بدتر از آن ابراز افتخار چه چیزی ممکن است حل شود یا آینده چطور ممکن است تغییر کند. تقصیری هم نداریم شاید هنوز نمی دانیم مطالبه مدنی چیست، شاید چون دوست نداشتند یاد بگیریم و یادمان ندادند. 
از طرف دیگر کنار تلویزیون های داخلی و خارجی که کاری غیر از پخش اخبار بد و ناامید کننده ندارند و دولتی که معلوم نیست غیر از ناامید کردن ملت قرار است چه کار دیگری انجام دهد خودمان هم افتاده ایم به جان خودمان، به جان ته مانده امیدی که در هر کسی مانده و نمی ترسیم از روزی که امیدها ناامید شوند. هر فعالیت کوچک درستی هم که می بینیم به جای تشویقش می گوییم چه فایده دارد؟ مگر می شود تغییری ایجاد کرد؟ هر آدم درست و درمانی هم که می بینیم می گوییم اینهم بعدها معلوم می شود چه کاره بوده و چقدر دزدی کرده و خورده و برده. 
من می فهمم برباد رفتن اعتماد را چون خودم هم همین جا زندگی می کنم، ولی نکنیم اینکار را با خودمان با روح و روانمان و روح و روان آنها که دوستشان داریم. بگذاریم یک کورسوی امیدی باقی بماند. بگذاریم کسی اگر خوبی می کند تشویق شود به خوبی بیشتر. کسی اگر صادق است دلش خوش باشد به صداقتش. کسی اگر به فکر مردم است یا مملکت یا محیط زیست ازش تشکر کنیم که حالش خوب شود. انقدر حال همدیگر را نگیریم. انقدر به بچه هامان درباره مملکتمان بد نگوییم. انقدر به ایران نگوییم «این خراب شده». به خدا اینجا خراب شده هم اگر باشد، ما هر جا دیگر هم برویم زندگی کنیم دلمان برایش خواهد سوخت و دوستش خواهیم داشت. اگر می خواهیم برویم هم هیچ اشکالی ندارد ولی امید را از هم و از خودمان دریغ نکنیم. اگر زمین و زمان حال ما را گرفته اند خودمان که می توانیم حال خوش به هم بدهیم. می توانیم خوبی ها را برای هم تعریف کنیم. انقدر متخصص نباشیم برای پخش کردن اخبار بد. بگردیم اخبار خوب را هم پیدا کنیم و پخش کنیم. به خدا اتفاق خوب هنوز توی این مملکت می افتد. 
و به جای پشیمانی یا افتخار، مطالبه گری کنیم و خواسته هامان را مدام تکرار کنیم یا حتی برای محقق شدنش کاری کنیم. عضو تشکل های مردم نهاد شویم یا به تشکل هایی که می شناسیم کمک کنیم یا خودمان تشکلی در راستای دغدغه هایمان ایجاد کنیم.


تو نگو همه به جنگند و زصلح من چه آید
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافراوز


می بینید؟ زمانه مولانا هم گویا با امروز خیلی فرقی نداشته است، پس چراغتان را برافروزید لطفن.

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۳:۳۸
سورمه

خبر دادند پیکر ۴ شهروند را از موتورخانه پلاسکو بیرون کشیده اند. روز قبلش گفته بودند به موتورخانه راه یافته اند و چیزی آنجا نبوده است. می گویند این چهار نفر شهروند بوده اند. احتمالا این ها همان کارگرانی هستند که با پیامک خبر از زنده بودن خود داده بودند  ولی کسی در این باره حرفی نمی زند.


در شهر هر جا می نشینی حرف پلاسکو است. هم ناراحتند و یکجوری این ناراحتی را ابراز می کنند ولی آنچه ناراحت کننده تر است عدم اعتماد شدید و ناراحتی فزاینده نسبت به مسئولینی است که دائم در حال پاسکاری مسئولیت اند و باعث شده اند تصورات منفی و بدبینانه مردم بیش از پیش تقویت شود. امروز در تاکسی راننده می گوید خانوم من شک ندارم این بمبگذاری بوده چندتا انفجار رخ داده مگه می شه همینجوری ساختمون منفجر شه. 


این درست است که ما مردم هیچ کاری غیر از غر زدن نمی کنیم و راه را بند میاوریم برای کمک و فقط توقع داریم و همه حرف هایی که این روزها زده می شود اما وقتی اعتمادی در بین نباشد شاید خیلی هم حضور مردم برر سر صحنه حادثه عجیب به نظر نرسد. در بسیاری از شهرهای دنیا اگر چنین حادثه ای رخ دهد تلویزیون ها اخبار زنده از محل حادثه را در اختیار بینندگان می گذارند و اینهمه در دادن خبر درست به مردم تعلل و ضعف وجود ندارد. این تایید و تکذیب های عجیب و غریب و کی بود کی بود من نبودم ها حال همه مان را بدتر و خراب تر کرده است. در عصر دیجیتال و اینترنت این وضعیت خبررسانی آدم را مریض می کند. 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۵۲
سورمه

عروسک ها در خندوانه

دیشب سازندگان عروسک های بومی مهمان خندوانه بودند و خندوانه از حضور زنان و مردانی با پوشش قسمت های مختلف ایران رنگی تر از شب های دیگر بود.

دلم می خواهد اینجا به رامبد جوان و عوامل خندوانه آفرین و خداقوت بگویم و اعلام کنم که چقدر ممنونم که اینطور روی قومیت های ایران متمرکز شده اند و لباس ها، ترانه ها، گویش ها و زیبایی های متنوع آنها را نمایش می دهند.

تا قبل از خندوانه گویش و لهجه متفاوت قومیت های ایران وسیله ای بود برای خنداندن مردم در سریال های تلویزیون و تلویزیون بدل شده بود به یک سرکوب کننده و تحقیر کننده ی قومیت های ایران، اما حالا خندوانه با همکاری عروسکی با لهجه خوزستانی که می تواند به همه لهجه ها، زبان ها و گویش های  ایران آواز بخواند محبوب دل میلیون ها ایرانی است.

خندوانه دارد آرام آرام عزت نفس را به مردمان جای جای ایران بازمی گرداند و بهشان این پیام را می رساند که به خدا شما با همین زبان و پوشش و موسیقی متفاوتتان خیلی زیباترید. دارد به ما می گوید که ملت ایران ببینید چقدر سرزمینتان زیباست و چقدر قشنگی دارد برای لذت بردن. می گوید ایران فقط تهران نیست.

خندوانه حالم را خوب می کند و آرزو می کنم روزی زندگی واقعیمان در ایران هم شبیه خندوانه باشد. دست در دست هم، مهربان و هم دل، و ایستاده به افتخار خودمان، مردم ایران.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۱۱
سورمه

اول اینجا را بخوانید.

این نماینده مجلس ماست که مشت می کوبد توی صورت خبرنگار. البته این فقط تقصیر قاضی پور نیست تقصیر مردمی است که چنین کسی را برای نمایندگی انتخاب می کنند، انگار که مجلس ما چاله میدان است و شاید هم هست وقتی نمایندگان بعد از آن توهین های قاضی پور و حرف های رکیکش اعتبار نامه اش را تصویب می کنند.

قاضی پور واقعن آدم عجیب و غریبی نیست. نمونه اش در جامعه ما خیلی هم زیاد است. چیزی که عجیب است انتخاب او از سوی مردم و حضورش در مکانی مثل مجلس و عبورش از فیلترهای موجود است. باید بترسیم از اینکه مردم و سیستم موجود چه کسانی را بزرگ می کنند و چشمهایشان را روی خطاهایشان می بندد.

پیوند مرتبط:

 آقای قاضی پور مقصر شما نیستید!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۳۸
سورمه

وقتی کودکی اشتباهی می کند به او جایزه نمی دهند. دلیلش واضح است، اگر به او جایزه بدهید رفتار اشتباهش را تکرار خواهد کرد. وقتی در محیط کار کارمندی کار نمی کند به او ترفیع نمی دهند چون در پست جدید هم کار نخواهد کرد و چه بسا با پستی بالاتر، این بی مسئولیتی، افراد دیگر را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.

این روزها اما خبرهایی می شنویم که به نظر من دلیل رخ دادنش جایزه دادن به آدم های بی مسئولیت است. دلیلش امتیاز دادن به بی لیاقت هاست. خیلی عجیب نیست که چرا جامعه پر شده از بی اخلاقی، چون اینجا به بی اخلاق ها جایزه می دهند.

خبری منتشر شده مبنی بر تجاوز به کودک نه ساله ای در زنجان توسط معلمش که گویا با وجود شعور بالای خانواده که نه تنها ماجرا پنهان نکرده اند بلکه پیگیری کرده اند، اما مراجعی که باید به فکر اخلاق و امنیت در جامعه باشند صدای این خانواده را نشنیده اند. این ماجرا به دلیل اتفاق افتادنش در زنجان من را به یاد سال 87 می اندازد. به یاد حسن مددی معاون دانشجویی و رییس کمیته انضباطی! دانشگاه زنجان. آن موقع هم دانشجویان با شعوری بودند که تعرض این شخص را به یک دانشجوی دختر تحمل نکردند اما نتیجه؟ مددی از زندان آزاد شد و همچنین برای دختر دانشجو حکم شلاق برید و دانشجوهای معترض را تهدید به دستگیری کرد. البته دانشگاه مددی را اخراج کرد.

سال 1393 ناظمی در مدرسه چند دانش آموز را مورد اذیت و آزار جنسی قرار می دهد. باز پدر مادرها باشعور تر از بسیاری از دستگاه های نظارتی ما، قضیه را پنهان نمی کنند. شکایت و اعتراض می کنند. نتیجه؟ ناظم دو سال تبعید و دوسال هم محروم از فعالیت های آموزشی می شود. لابد بعد از دوسال قرار است آدم دیگری شده باشد. این حکم در کشوری داده شده است که بسیاری از فعالان اجتماعیش حکم های شدید و غیرقابل درکی فقط به خاطر نوشتن، انتقاد کردن یا عقیده شان گرفته اند.


اتفاق دیگری که این یکی دو روز حسابی سر و صدا کرده است ماجرا فرزاد حسنی است. وجود این شخص در تلویزیون بعد از سر و صدای طلاقش و اتهامات مربوط به خشونت خانگی بیشتر شبیه یک دهن کجی به جامعه و به خصوص زنان بود. تلویزیون با بازگرداندن حسنی به تلویزیون دقیقا بعد از تمام آن ماجراها فقط این سیگنال را به مخاطب داد که خشونت برای رسانه ملی مساله نیست. بماند که از نظر من حسنی قبلا هم در اجراهایش این خودشیفتگی و نگاه از بالا را نشان داده بود. شاید امروز نگاه جامعه حساستر از قبل شده است که چنین موجی برای اجرای تحقیرکننده اش به راه می افتد.

حرف آخر اینکه به نظر می رسد امروز مردم نسبت به بی اخلاقی ها حساس تر شده اند، آگاه ترند، معترضند و به دنبال احترامند. اگر ناظران و مجریان آنها که قرار است در این سرزمین حق مردم را بستانند، از مردم عقب بیفتند حتمااتفاقات ناخوشایندی رخ می دهد. از همه بدتر می تواند آن باشد که مردم خسته شوند و امیدشان را به گرفتن حقشان از دست بدهند. آن روز ما بیشتر از اینها از نظر اخلاقی سقوط خواهیم کرد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۲۸
سورمه