سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است

امروز بعدازظهر با یک ایرانی که در شهر قاین مقامی دارد ملاقات کردم... تمام بیانات او در دو مطلب خلاصه می شد: «ما ایرانی ها مردم بدبختی هستیم که لیاقت تمدن را نداریم  و برای بندگی ساخته شده ایم» و دیگر این که «انگلیس و روس صرفا برای حفظ منابع خود در ایران هستند. آنها اجازه نخواهند داد که هیچ ملت دیگری به ما کمک کند و منافع تجاری آنها صرفا بهانه هایی است که برای تجاوزات سیاسی از آن استفاده می کنند».
جوانان ایرانی این روزها همیشه بر ناکامی های خود به عنوان یک نژاد افسوس می خورند، خودکم بینی ملی حاصل تمام گفته های آنهاست و چه بسا اوقات عزیز آنها که در انتقاد مخرب از شیوه های علمی رهبرانشان به هدر می رود، ولی البته حاضر نیستند به اعمال خود توجه کنند و از آن انتقاد نمایند.

از کتاب  نامه هایی از قهستان، نوشته اف. هیل

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۹
سورمه


این یک جایگاه پمپ بنزین در دوره پهلوی است. اینکه چرا پمپ بنزین های ما امروز این شکلی نیست و حس زیبایی شناسی ما در این سال ها کجا رفته، چیزی است که خیلی دوست دارم بدانم.

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۳۴
سورمه

نمی دانم چطور می شود که زن هم موجودی لطیف و ظریف و با محبت و بااحساس باشد و هم در تاریخ گویی از خیانت و زن گرفتن و صیغه کردن مردش ککش نگزد. در صفحات تاریخ فقط نوشته فلان شاه یا فلان رجل زن گرفت ولی با زنان دیگر هم شیطنت هایی داشت یا زن اولش فلانی بود و زن دومش بهمانی. به همین بی احساسی، به همین سردی، به همین بی خیالی.
 از ازل تا به حال، در طول تاریخ زنان از این همه کوری تاریخ نسبت به عشق زجر کشیده اند، تاریخ را  اما مردان نوشته اند و همین است که پر است از جنگ و کشورگشایی. تاریخ را اگر زنان می نوشتند  غم نامه ی بود از خیانت ها و از دست دادن ها و تنها ماندن ها. جمله هایی با این مضمون که فلانی رفت و جوانی و زیبایی و عمر و امیدم را هم با خودش برد. فلانی جسمش هست ولی خودش نیست، فلانی مهربانیش را برده برای دیگران ولی من مادر بچه هایش هستم و مگر چه می توانم بکنم. و مگر زن ها در تاریخ چه می توانستند بکنند غیر از اینکه سایه شوهر را بالای سر خود نگه دارند لابد، و برای بچه هایشان لالایی های پرسوز و گداز بخوانند که حالا لالایی هایشان بشود تاریخ زنانه، بشود مهر تایید غم هایشان.


۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۰
سورمه


کتابی که به تازگی خوانده ام ایران در عصر صفوی است. کتاب را راجر سیوری ایرانشناس و متخصص عصر صفوی که بازنشسته دانشگاه تورنتوست، نوشته است و حدود 260 صفحه است. 
کتاب از نظر من خوشخوان و لذتبخش بود و در طول خواندن کتاب چندباری گفتم «مثل حالا»! خوب این خوبی ها و بدی هایی دارد که باید کتاب را بخوانید تا بفهمید. اما واقعا خواندن درباره دوره ای که بسیاری امروز به آن مباهات می کنند و هنوز آثار ارزنده ای از آن در ایران و به خصوص اصفهان باقی مانده است جالب است. با خواندن درباره آن دوران ممکن است بتوان ریشه نظم و ترتیب امروز شهر اصفهان را درک کرد که شاید همان شالوده ای باشد که شاه عباس اول برای آن ریخت یا شاید این فکر به ذهن خطور کند که ارتباطی میان محاصره طولانی و دردناک شهر اصفهان به وسیله محمود افغان و شهرت امروزی مردم آن شهر به مقتصد و بسته بودن وجود دارد.  
من اما هنوز بی اندازه درگیر شخصیت شاه سلطان حسینم. این شخصیت را نمی فهمم و فکر می کنم کتاب هم به اندازه کافی به آن نپرداخته است. امیدوارم این معما برایم حل شود.


حتی در زمان صفویه هم جریان زاینده رود کفاف احتیاجات پایتخت جدید را نمی داد و شاه عباس کوشید بخشی از آب رودخانه کوهرنگ را برای افزایش جریان زاینده رود منحرف سازد. این کار مستلزم شکافتن دیواره کوهستانی میان سرچشمه این دو رودخانه بود که از دو سوی متقابل آب پخشان زاگرس یکی از مرتفع ترین نقاط این رشته کوه نزدیک زردکوه سرچشمه می گیرند. این نقشه بزرگ ابتدا به فکر شاه طهماسب رسید، عباس اول آن را آغاز کرد و نتیجه اش عباس دوم آن را ادامه داد و در 1935م./ 1332 ش. توسط سن الکساندر گیب و همکارانش به پایان رسید. آنها متوجه شدند که خط سیر خندقی که مهندسین شاه عباس حفر کرده اند با مسیر صحیح فاصله اندکی دارد*. /ص 156

بسیاری از مسافران اروپایی میزان امنیت شاهراه های ایران [در زمان شاه عباس اول] را در مقایسه با عثمانی خوب دانسته اند. به عنوان مثال تاورنیه بر این امر تاکید می ورزد که بعد از ایروان، «جدا شدن از کاروان یا حتی سفر کردن کاملا بی خطر» بود. کاروان تونو بعد از رسیدن به ایران نگهبان شبانه نمی گذاشت. دیگران رفتار راهداران ایرانی را با رفتار همکارانشان در سایر کشورها مقایسه کرده اند: اولیاریوس از تفاوت بین خشونت و بی تربیتی روس ها و ادب و تربیت ایرانیان تحت تاثیر قرار گرفته و فرایر از تفاوت میان ظاهر و رفتار هندیان یا ایرانیان شگفت زده شده است. راهداران «دستور داشتند هر کسی را که تنها و از جاده های پرت سفر می کند و برای آنها کاملا ناشناخته است متوقف سازند زیرا امکان داشت به جرم دزدی تحت تعقیب باشد». سایر مسافرین از پیدا شدن  سریع اثاثه شان که به سرقت رفته بود سخن رانده اند. /ص 190

از کتاب ایران عصر صفوی، نوشته راجر سیوری، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر مرکز

* این مطلب آدم را به فکر می اندازد که از زمان شاه طهماسب تاکنون راه بهتری غیر از تونل آب نداشته ایم؟

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۰
سورمه

سال ها بعد از مردمانی سخن خواهند گفت که یکی از دلایل انقراضشان ترسیدن از آبروریزی بود. کشوری که دوست نداشت از آسیب های اجتماعیش آماری منتشر کند، مبادا که دشمن بفهمد. و همین شد که در دریایی از اعتیاد، فحشا، ایدز و.. غرق شد و خودش هم نفهمید چطور.

سال ها بعد از مردمانی سخن خواهند گفت که منقرض شدند از بی آبی. در تاریخچه شان نوشته خواهد شد: «با اینکه سال های زیادی از خشک بودن سرزمینشان و در حال اتمام بودن منابع آبی شان خبر داشتند اما مانند یکی از پرآب ترین کشورهای جهان آب مصرف می کردند. مردم این سرزمین حساسیت ویژه ای روی میکروب و تمیزی داشتند و چند برابر مردمان دیگرسرزمین ها برای شستشو از آب استفاده می کردند. ساعت ها در حمام می ماندند و از آب به عنوان جارویی برای برگ ها استفاده می کردند. این مردمان عجیب با وجود اینکه می دانستند خورشید میزان زیادی از آب های سطحیشان را تبخیر می کند و دریاچه ها و رودخانه هایشان در حال از بین رفتن است، مدام سد می ساختند و با وجود اینکه می دانستند پایتختشان در حال نشست است و حتی روی گسل های مرگبار قرار دارد از ساخت و سازهای بزرگ و خالی کردن سفره های زیرزمینی دست نمی کشیدند. آنها واقعن مردمان عجیبی بودند. هنوز علم ما آنقدر پیشرفت نکرده است که از انگیزه های آنان با خبر شویم و بفهمیم چرا با دست خود، خود را از بین بردند.»



۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۰۷:۵۴
سورمه

عامل دیگر را شاید نگاه ویژه ایرانیان به برخی پدیده‌ها دانست که همواره در تاریخ، خود را نمایانده و در دوره قاجار، نگاه ادوارد پولاک، پزشک اروپایی دارالفنون را به خود کشانده است. او خودداری کلانتر شهر را از ارایه آمار ساکنان شهر، به اندیشه سنتی و تااندازه‌ای خرافه‌دوست ایرانیان نسبت می‌دهد که «به دلیل ترس از چشم‌زخم ... در مقابل چنین پرسش‌هائی از خود مقاومت نشان می‌دهند و به همین دلیل با سرشماری ١٨٥٩ که به فرمان شاه برگزار شد، سرسختانه مخالفت ورزیدند. همین سبق ذهن باعث شده است که ایرانی سن خود را مخفی نگاهدارد. هرگاه در این باره از او چیزی بپرسید بدون هیچ دقتی می‌گوید: «ای، سی چهل سال دارم» یا «پیرمردم». علت آن است که یا سن واقعی خود را مخفی نگاه می‌دارد و یا چون تاریخ تولدش ثبت نشده نمی‌تواند آن را به صورت دقیق ذکر کند».  آنگونه که بررسی روند دگرگونی آمار در ایران از یک‌صد و پنجاه سال پیش بدین‌سو نشان می‌دهد، دستیابی به آمار دقیق و درست از وضعیت جمعیت در ایران هنگامی که محقق می‌شود که بسترهای تاریخی مورد اشاره اصلاح شوند.


قسمتی از مطلب «قهر تاریخی ایرانیان با علم نوین آمار چرا به آشتی نمی‌انجامد»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۹:۳۱
سورمه

در سال 1358 اموال  51 سرمایه دار ایرانی به نام ملی کردن صنایع مصادره شد. کار آفرینانی در بین این اسامی حضور داشتند که با زحمت بسیار و در طول سال ها کارخانه هایی مانند مینو، ایران خودرو و کفش ملی را از هیچ ساخته بودند. بعضی از این کارآفرینان و مدیران با همتایان خود در دنیا قابل مقایسه بودند و دید جهانی داشتند. متاسفانه تفکری که به مالکیت و تلاش فرد احترام نمی گذاشت آنقدر در بین مردم فراگیر شده بود که هر کارآفرینی را دشمن خود می دیدند غافل از اینکه این مصادره ها و گرفتن آنچه آدم ها با زحمت و خون دل و افزودن بر تجربه و دانش در طول سال ها به دست آورده اند تیشه ای به ریشه ی اقتصاد ایران خواهد بود و نمی توان یک شبه ره صد ساله رفت. شاید به همین دلیل است که کارخانه ای مثل ارج بعد از گذشتن سال ها ورشکست می شود و ایران خودرو فقط با وصل بودن به پول نفت و حمایت های بی نظیر دولتی می تواند اینگونه سرپا بایستد در حالیکه روزی صاحبان این صنایع بر هوش و دانش و تلاش خود این کارخانه ها را بنا کرده بودند. شاید به همین دلیل امروز غصب زمین ها و خرید و فروش و ساخت و ساز در آنها انقدر فراگیر شده است.

در ادامه متن قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران را می آورم که در سال 58 تصویب شد و سراغاز نابودی صنایع ایران شد و شاید سرآغازی برای نابودی اخلاق.
اگر هر کدام از نام هایی را که در این لایحه آمده جستجو کنید، به نام کارخانه ها و برندهای بزرگی در ایران می رسید که خیلی هایشان امروز به سختی نفس می کشند، در حالیکه زمانی  نوآوری، سرآمدی و رو به رشد بودن از صفات بارز ایشان بود.


‌قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران
‌مصوب 58.4.10
‌نظام گذشته ضمن حمایت ظاهری از صنایع کشور که به بهای نابودی کشاورزی به عمل می‌آورد آنها را به صورت وسائلی برای چپاول سرمایه‌های ملی‌به دست عمال خود و وابستگی اقتصاد ایران به سرمایه‌داری خارجی و مصرفی ساختن کشور درآورده بود.
‌صنایع ایران بر پایه صنعت و اقتصاد وابسته به سرمایه‌داری غارتگر جهانی به وجود آمده بود و طبیعی بود که دیر یا زود دچار نابسامانی شود. آثار این‌نابسامانی در دو سه سال اخیر روز به روز نمایان‌تر می‌شد و در اعتصابات سال 1357 و بعد از سقوط رژیم به حد اعلی رسید و در اثر آشفتگی روابط‌کارگری و مدیریت و مالکیت از یک طرف و مشکلات سفارش مواد اولیه و فروش کالاهای ساخته شده از طرف دیگر دچار بحران شدید گردید و اینک‌نجات صنعت و اقتصاد کشور ایجاب می‌کند اقدامی قاطع در جهت احیاء و اداره صحیح و توسعه آنها به منظورهای ذیل به عمل آید:
‌الف: رعایت نظام اسلامی در مورد حقوق کار
ب: خروج اقتصاد ایران از وابستگی به نفت و احراز استقلال از طریق تولید نیازهای داخلی تا سرحد خودکفایی و توسعه صادرات
ج: گسترش زمینه کار و اشتغال و تخصص
‌د: قطع ید از عمال نظام استبدادی و استثمارگران
ه: احتراز از دولت سالاری و تشویق و حمایت از فعالیتهای غیر دولتی و ابتکار در بخش خصوصی لذا قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران در دو ماده‌اعلام می‌گردد.
قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران مصوب 1358/10/4
‌ماده 1 - صنایع موجود بر حسب شرایط به چهار دسته تقسیم می‌گردد و درباره هر گروه به نحو خاص عمل می‌شود:
‌الف - علاوه بر نفت، گاز، راه‌آهن، برق، شیلات که قبلاً ملی شده صنایع زیر نیز ملی می‌شوند:
‌الف 1 - صنایع تولید فلزاتی که در صنعت مصرف عمده دارند (‌مانند فولاد، مس و آلومینیوم) شامل مرحله نورد گرم ‌الف 2 - ساخت و مونتاژ کشتی هواپیما و اتومبیل
ب: صنایع و معادن بزرگی که صاحبان آن از طریق روابط غیر قانونی با رژیم گذشته، استفاده نامشروع از امکانات و تضییع حقوق عمومی به‌ثروتهای کلان دست یافته‌اند و برخی از آنها از کشور متواری هستند و دولت طبق لایحه قانونی شماره 6738 مورخ 1358.3.26 مدیریت آنها را در‌اختیار گرفته است. سهام این گونه اشخاص به تملک دولت در می‌آید. هر گونه رسیدگی مالی و فنی و حقوقی نسبت به این گونه اشخاص در اختیار‌دولت خواهد بود.
‌تبصره: بهای سهامی که طبق فرمان امام متعلق به بنیاد مستضعفان می‌شود، پس از ارزیابی در صورتی که مازاد بر دیون به دولت باشد، از طرف‌دولت به این بنیاد پرداخت می‌گردد.
ج: کارخانجات و مؤسساتی که وامهای قابل توجه برای احداث یا توسعه از بانکها دریافت داشته‌اند در صورتی که کل بدهی آنها از دارایی خالص‌آنان بالاتر باشد متعلق به دولت است و بقیه بدهی ایشان به عنوان طلب دولت و مردم به هر صورت که مقتضی باشد وصول خواهد شد. در صورتی که‌دارایی این واحدها بیشتر از مطالبات بانکها و مردم باشد. دولت به سمت مالک بانکها و نسبت به مطالبات خود و مردم در مالکیت آن واحد سهیم‌می‌شود.
‌د: کارخانجات و مؤسسات تولیدی که متعلق به بخش خصوصی بوده و وضع مالی و اقتصادی مساعدی دارند و مشمول بند ب ماده 1 نباشد بر‌اساس قبول اصل مالکیت مشروع مشروط، مالکیت آنها از طرف دولت به رسمیت شناخته می‌شود و مورد حمایت قانونی قرار می‌گیرد.
‌تبصره: بدهی‌ها، وثیقه‌ها و تضمین‌هایی که مالکین و مدیران مؤسسات مورد بحث در قبال وام بانکها داشته و سپرده‌اند به قوت خود باقی است و‌مطالبه خواهد شد.
‌ماده 2 - آیین‌نامه اجرایی این قانون باید ظرف مدت یک هفته به وسیله وزارتخانه‌های صنایع و معادن بازرگانی و سازمان برنامه و بودجه تنظیم‌شود و به تصویب هیأت وزیران برسد و افراد مشمول بند ب ماده 1 به تصویب جلسه مشترک وزرای بازرگانی، صنایع و معادن و سازمان برنامه و‌بودجه و نمایندگان شورای انقلاب اسلامی برسد و همراه با اصل لایحه اعلام گردد.
‌اسامی 51 نفر افراد مشمول بند ب قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران که به تصویب جلسه مشترک وزرای بازرگانی - صنایع و معادن - سازمان برنامه‌و بودجه و نمایندگان شورای انقلاب اسلامی رسیده است ذیلاً اعلام می‌شود.

1 - جعفر اخوان 26 - رضا رستگاراصفهانی
2 - حبیب ثابت 27 - عبدالحمید اخوان کاشانی
3 - گروه فرمانفرماییان (‌خانواده) 28 - علی شکرچیان
4 - علی رضایی 29 - رضا شکرچیان
5 - محمود رضایی 30 - ابراهیم فرین‌راد
6 - مراد اریه 31 - عبدالمجید اعلم
7 - رسول وهابزاده 32 - مهدی میراشراقی
8 - احمد خیامی 33 - مهدی هرندی
9 - محمود خیامی 34 - سعید هدایت
10 - منصور یاسینی 35 - محمد ابونصرعضد
11 - محمدرحیم ایروانی‌متقی 36 - برادران عمید حضور
12 - محمدتقی برخوردار 37 - حسن هراتی
13 - اکبر لاجوردیان 38 - مرتضی رحیم‌زاده خویی
14 - قاسم لاجوردی 39 - عبدالحمید قدیمی نوایی
15 - احمد لاجوردی 40 - عبدالمجید قدیمی نوایی
16 - سید محمود لاجوردی 41 - مهدی بوشهری
17 - حبیب لاجوردی 42 - مراد پناه‌پور
18 - علی‌اصغر پیروی 43 - علینقی اسدی
19 - محمدعلی مهدوی 44 - طاهر ضیائی
20 - خسرو ابتهاج 45 - علی حاج طرخانی
21 - آذر ابتهاج 46 - عنایت بهبهانی و برادر
22 - ابوالحسن ابتهاج 47 - کاظم خسروشاهی
23 - حسین دانشور 48 - محمد خسروشاهی
24 - علینقی عالیخانی 49 - برادران فولادی
25 - مرتضی رستگارجواهری 50 - مهدی نمازی
51 - اسدالله رشیدیان


پیوندهای مرتبط:

لایحه حفاظت و توسعه صنایع ایران یک لایحه فریبکارانه بود

  فرجام سرمایه دار

لایحه در صفحه مرکز پژوهش های مجلس 

سازمان صنایع ملی ایران

 اساسنامه سازمان صنایع ملی ایران

 یک سازمان جانشین بخش خصوصی


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۰۸:۲۹
سورمه

برای تهیه این گزارش‌ها حدود ۵۰۰ کتاب، مقاله و گزارش را مطالعه و بررسی کردیم. بر این اساس، کل خلقیات منفی ایرانیان حدود یک میلیون و ۴۰۰ کلمه که البته بعضی از آن‌ها تکراری و بیش‌ترین تعداد خلقیات منفی هم مربوط به جبر و استبداد بوده است. پس از آن موضوع‌هایی دیگر چون تعصب نسبت به بیگانگان، تعصب نسبت به اقلیت‌های دینی، فساد دولتی، دزدی و غارت، خرافه‌پرستی و رعایت نکردن حقوق زنان مطرح شده است.

منبع

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۲۴
سورمه

ادوارد براون که در دوره قاجار به ایران سفر کرد، در کتاب «یک سال در میان ایرانیان» درباره یک شیوه ویژه آگاهی‌یابی در جامعه ایران سخن می‌راند که می‌تواند به شیفتگی تاریخی ایرانیان در زمینه دست‌یابی به آگاهی بازگردد «در ایران شایعات خیلی سریع منتشر می‌شوند، برای اینکه در این کشور روزنامه زیاد وجود ندارد که مردم اخبار و حوادث را از مطالعه جراید به دست آورند و یگانه وسیله کسب خبر، و انتشار وقایع، شایعه است و چون ایرانی‌ها و مخصوصا سکنه تهران و اصفهان و شیراز و غیره خوش‌مشرب و اجتماعی هستند و صحبت و معاشرت را دوست می‌دارند، لذا شایعات به سرعت منتشر می‌گردند».

کارلا سرنا، بانوی ایتالیایی که در زمان ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده است، در سفرنامه‌اش، نخست تاکید می‌ورزد «در ایران سند کتبی ارزش زیادی ندارد». اشاره او به رفتار منشی وزیر خارجه ایران درباره یک شکایت‌نامه است که وزیر بدون اعتنا به نوشته متن، آن را به گوشه‌ای پرتاب کرده است «منشی که عمل رئیس خود را می‌بیند و کاغذ را بیهوده می‌پندارد، برای جلوگیری از بادی که از شیشه شکسته می‌وزید، آن را به پنجره می‌چسباند».

مطلب کامل در روزنامه شهروند


پ.ن: خاطره کارلا سرنا شما را یاد چیزی یا کسی نمی اندازد؟


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۳۶
سورمه

داشتم مطلبی می خواندم درباره روش زمامداری قاجارها. اینطور که نوشته بود یکی از روش های متداولشان همین مدل «تفرقه بنداز و حکومت کن بوده است». یک جورهایی «انداختن قومیت های مختلف به جان هم» و «ماهی گرفتن از آب گل آلود». از مثل های جمله قبلی می توان فهمید که ما در ادبیات هم از تاریخمان حسابی تاثیر گرفته ایم.

دارم روی بحث اعتماد سازی در سازمان کار می کنم و واقعن نمی دانم از کجا باید شروع کرد؟ چطور می شود فرهنگی را که سالیان سال در ما تنیده شده اصلاح کرد؟ زیر آب زنی و زرنگ بازی و دروغگویی و ظاهر فریبی را چطور می شود از بین برد؟

در تئوری های سازمانی چیزهایی نوشته شده است ولی بعید است در عمل به این خوبی و راحتی باشد.


۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۳
سورمه