سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دختر» ثبت شده است


امشب فیلم نفس را دیدم. سوای همه چیزهایی که می شود راجع به فیلم گفت و تاثیری که روی من گذاشت قسمتی از آن خیلی برایم سوزناک بود. آنجایی که بهار در جواب پدرش که می پرسد آرزویش چیست می گوید «دلم می خواست پسر بودم». پدرش که می پرسد چرا  جواب می دهد «چون پسرا موهاشون شولیده پولیده نیست، رو دست آدم هم باد نمی کنن». 
 خیلی از ما دخترها حداقل در لحظاتی از زندگیمان دلمان خواسته که پسر می بودیم، فقط شاید علت ها با هم فرق کنند. چقدر حیف که نصف جمعیت بخواهند شبیه آن نصف دیگر باشند. زندگی با یک جنسیت چقدر ملال اگیز می شود و چه چیزهایی که از دست نمی رود.
 اما فیلم نفس یک بابای فوق العاده دارد که امیدوارم ما به ازای بیرونیش انقدر زیاد شود که همه دخترها دوست داشته باشند دختر بمانند و رنگ های خودشان را روی دنیا بپاشند.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۲:۴۱
سورمه

داشت برایم تعریف می کرد که توی مدرسه به مادرها چه می گوید. بهشان می گوید هیچ چیز نباید برایشان مهمتر از خنده بچه هاشان باشد. می گوید صدای قهقهه ی بچه ها باید تا چهار کوچه آنطرف تر برود. بهشان گفته دوتا علامت هست که خیلی باید بهش حساس باشند و اگر این علائم را دیدند زنگ خطر برایشان به صدا دربیاید. اول اینکه چرا کودکشان نمی خندد و دوم اینکه چرا با آنها حرف نمی زند. بهشان گفته شما هی نباید بروید از بچه سوال کنید، اگر درست رفتار کرده باشید او خودش میاید و برایتان حرف می زند. بهشان گفته شماها لازم نیست طرف مدرسه را بگیرید، باید طرف بچه تان باشید. کودک باید حس کند حمایتتان را.

اینها را شبی بهم گفت که قبلش یکبار دیگر دعوا کرده بودیم و از هم عصبانی بودیم و من به خاطر خیلی چیزها مواخذه اش کرده بودم و او  برایم گفت که  این روزها  توی مدرسه این ها را  به والدین شاگردانش می گوید ولی آنوقت ها که من کوچک بودم نمی دانست که اینها مهم است.

 ناراحتش شدم. حکم کسی را داشت که دارد می گوید: ببین، دیگر نمی توانم به گذشته برگردم و چیزی را تغییر بدهم ولی دارم برای این بچه ها جبران می کنم.

 آن شب با هم گریه کردیم و من حس کردم برای جبران کردن، حتا سال ها بعد از همه ی اتفاق های هولناک زندگی، ممکن است دیر نباشد.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۴۶
سورمه

قسمت اول این مطلب


مدل محیطی دختران

اگر کودکی را به عنوان دوره ای برای آماده سازی برای بزرگسالی در نظر بگیریم، در می یابیم که برای قرن ها طول دوره کودکی پسران دو برابر دختران بوده است. تاریخچه ی کودکی دو ویژگی ظاهرا متناقض را درباره بلوغ دختران توصیف می کند: از طرفی دختر بسیار پیش از پسر بالغ می شود و از طرف دیگر حتی زمانی که بالغ شده است کودک باقی می ماند.

آریس (1962) درباره بلوغ زودرس دختران می گوید: «جالب است که  تلاش برای متمایز کردن کودکان (از بزرگسالان) تنها محدود به پسران است... چنانکه جدا کردن کودکان دختر از زندگی بزرگسالانه کمتر از آن است که برای پسران صورت گرفته است».

علیرغم درگیری زودرس دختران با بزرگسالان، آنها هیچوقت به بلوغ نمی رسند. همانطور که کودکی به عنوان وضعیت اجتماعی وابسته به بزرگسال تعریف می شود، یا به عنوان وضعیت عدم جهت گیری فرهنگی، یا عدم بلوغ روانشناختی، دختر حتی بعد از ازدواج و مادر شدن هم در این وضعیت باقی می ماند. هال (1904) توضیح می دهد که زن ها هیچگاه از دوره نوجوانی خارج نمی شوند- از نظر روانشناختی و احساسی رشد آنها در دوره نوجوانی متوقف می شود.

سامرویل (1982) ادعا می کند (بر اساس نوشته های یونانیان) تفاوت سنی و تجربه زیاد بین شوهر و زن، زن را بیشتر به دنیای کودکانش نزدیک می کرد تا دنیای شوهرش. سارتر در زندگینامه اش (کلمات) به یاد می آورد که چطور در کنار مادرش در اتاق کودکی او بزرگ شده است. از احوال نورا (شخصیت نمایشنامه خانه عروسک ایبسن) ما می فهمیم که جامعه از زن انتظار داشته است که نابالغ باقی بماند و شخصیتش را طوری پی ریزی کند که در تمام طول عمرش وابسته، مطیع و شکرگزار باشد. محیطی که دختر در آن رشد می یافت طوری سازماندهی می شد که ابزاری برای در چهارچوب قرار دادن شخصیت او به وجود بیاورد و او را در مسیری قرار دهد که تشخیص  ارزش ها و دانش، از بالا بر او اعمال شود.

مدل محیطی برای دختران دو مرحله اصلی داشت: اول در خانه پدر و بعد در خانه شوهر.

پ.ن: فکر می کنم این مطلب ایسنا خیلی با متن بی ارتباط نباشد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۰:۱۳
سورمه

علیرغم آنچه دوست داریم باور کنیم، جنس زن در گونه بشر برای عشق ورزیدن به فرزندانش طراحی نشده است: این کودک است، و نه مادر، که به نیاز شدید برای زنده ماندن مجهز شده و تکامل یافته است. تخمین زده می شود که نیمی از ما ، کمتر یا بیشتر، شانس بزرگی آورده ایم و مادرانی بین «عالی» تا «به اندازه کافی خوب» را در قرعه برده ایم. نه به آن معنا که این مادران کاملند - بشر جایزالاخطاست-  یا هیچکدام از موارد ذکر شده در این مقاله را گاهی از خود بروز نمی دهند. اینها اتفاق می افتند اما طرح دائمی زندگی آنها نیستند.


اما برای آنها که در این لاتاری نبرده اند امید و شفا وجود دارد.

برای آنها که به خوبی متوجه موضوع نشده اند: لطفن خوب گوش دهید و این دختران را قضاوت نکنید چون آنها آنچه که دوست دارید درباره مادری و مادر شدن باور داشته باشید را به چالش خواهند کشید.

قسمتی از مقاله

8 Types of Toxic Patterns in Mother-Daughter Relationships

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۱۳:۲۴
سورمه