سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نژادپرستی» ثبت شده است

اشتباه است که فکر کنیم جنگ ها یا کشتارها یک مرتبه اتفاق می افتند. برای وقوع جنگ، یک نفرت پراکنی تدریجی  لازم است. ما باید آدم هایی را دوست نداشته باشیم که بتوانیم به مُردنشان راضی شویم. آنها که جنگ را برای منافع یا قدرتشان لازم می دانند از این موضوع آگاهند. آنها با تبلیغات واضح یا نامریی، ما را به سمت این نفرت سوق می دهند و ما خیلی وقت ها ناآگاهانه آب را به آسیاب این نفرت پراکنی می ریزیم. گاهی هم این نفرت زاییده ترس است. ما را از یک قوم، از یک دین یا از یک کشور می ترسانند و اطلاعاتی به ما می دهند که در بهترین حالت تحریف شده است.

 آنچه اینجا نقش مهمی بازی می کند «کلیشه های ذهنی» است. در واقع کلیشه همان سیاه و سفید دیدن است. آن گزاره هاییست که با همه یا هیچ شروع می شود. «همه مسلمانان... » «همه یهودی ها ... » «هیچ زنی...» یا «هیچ مردی ... » و این به قومیت ها و کشورها هم تعمیم پیدا می کند. «همه ایرانی ها...» «همه افغانی ها... » «همه کردها...» «همه لرها...» «همه عربها...». 
ذهن ما کلیشه ساز است به این دلیل که لازم دارد اطلاعات را طبقه بندی کند تا بهتر در خاطرش بمانند، اما کلیشه ها در عین حال خطرناکند چون باعث می شوند ما انسان ها را محدود کنیم و نتوانیم واقعیتشان را ببینیم آنهم به دلیل چیزهایی مثل جنسیت، ملیت یا قومیت که هیچ انسانی نمی تواند خودش تعیین کننده آن ها باشد و با آن ها به دنیا آمده است.
کلیشه ها خطرناکند چون  اگر ناآگاهانه استفاده شوند می توانند آدم ها را از هم متنفر کنند، چون می توانند منجر به جنگ شوند، کشورها را تجزیه کنند و کوره های آدم سوزی و اردوگاه های کار اجباری به راه بیندازند. کلیشه ها خیلی کوچک و بی ضرر به نظر می رسند اما می توانند منجر به فاجعه شوند.
حالا وقتی جوک قومیتی تعریف می کنیم، لهجه کسی را مسخره می کنیم، به لباس متفاوت کسی می خندیم و آداب و رسوم دیگری را برنمی تابیم  باید یادمان باشد که هر چند کم، ما پیام آور جنگ هستیم. فقط با شناختن کلیشه ها و استفاده نکردن از آنها ممکن است بتوانیم روی آرامش را ببینیم. با تمرین احترام به تفاوت ها و سیاه و سفید ندیدن آدم ها به دلیل جبر جغرافیایی که در آن متولد شده اند و رشد کرده اند. 

بهتر است تمرین کنیم و مچ خودمان را بگیریم. ببینیم هر روز از چندتا کلیشه ذهنی استفاده می کنیم. چندبار صفتی را به کل یک ملت، یک قوم یا یک جنس تعمیم می دهیم. چندبار همه پیروان یک دین را باهم می نوازیم. در حرف های دیگران هم بگردیم دنبال کلیشه ها، در فیلم ها، در کتاب ها. حساس شویم و کم کم جلوی خودمان را بگیریم و جلوی دیگران را هم. 


پ.ن: نامه مهدی یراحی درباره فیلم لاتاری انگیزه نوشتن این پست شد. 

مرتبط:

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۱۳
سورمه

می دانید بعضی واکنش ها، بعضی حرف ها، انقدر حال آدم را خوب می کنند که آدم دوست دارد برود گوینده شان را محکم بغل کند. به خصوص وقتی در دنیایی زندگی کنید که قحطی ذهن های روشن است یا حداقل تریبون ها کمتر دست کسانی می افتد که ذهن های زیبا دارند.

ترانه علیدوستی در نشست خبری فیلم فروشنده حرف هایی درباره نژادپرستی با اصحاب رسانه زده است که باید آن را طلا گرفت.

متاسفانه در ایران حرف های نژادپرستانه یا جنسیت زده زدن نه تابوست، نه خطری را متوجه کسی می کند. درست است که نژاد پرستی و سکسیسم در همه جای دنیا وجود دارد اما حداقل به دلیل تمام تلاش ها و جنبش ها حقوق بشری و قوانینی که وضع شده آدم ها نمی توانند انقدر راحت حرف های نژادپرستانه و جنسیت زده بزنند.

بله من فکر می کنم ما جز نژادپرست ترین مردمانیم منتها کسی درباره اش تحقیق نکرده است یا نگذاشتند که تحقیق کند. رفتار ما با مهاجران و نظراتمان درباره کشورهای همسایه همه چیز را روشن می کند. آن هم ما ایرانیانی که خودمان در سراسر دنیا مهاجریم. فکر می کنیم حق داریم از امکانات اروپا و آمریکا استفاده کنیم اما افغان ها و عرب ها حق مشابهی ندارند.

ما حتی نسبت به قومیت های سرزمین خودمان هم همین وضعیت را داریم. هر قومیتی خودش را از دیگران برتر می داند و بقیه را تحقیر می کند. بیشتر از همه شاید عرب های خوزستان در تیررس قرار داشته باشند.

در اهواز اگر ماشین جلویی شما پنجره اش باز شود و آشغالی از آن به بیرون پرت شود به احتمال زیاد یکی از سرنشینان همراهتان خواهد گفت :عرب بی فرهنگ! بدون فکر کردن به این موضوع که این صحنه را با کمال تاسف در سراسر ایران می شود دید!

من حتی دیده ام که برخی مدیران هنگام استخدام کارگر به قومیت افراد توجه می کنند و برخی را به دلیل کلیشه های ذهنی که درباره یک قوم دارند به راحتی رد می کنند چون ما در قانون کار هیچ قانونی برای جلوگیری از تبعیض جنسیتی، قومی، نژادی و مذهبی نداریم. دیده ام که می گویند لرها دعواییند، ترک ها نمی فهمند و مازندرانی ها بدجنسند.

شاید در قانون اساسی از برابری جنسیت ها و قومیت ها صحبت شده باشد اما در عمل چنین مفهومی به ندرت در بین ما دیده می شود.

تبعیض مذهبی هم یکی دیگر از انواع تبعیضی است که بسیار به کار می بریم. غیر از حکومت که اجازه پیشرفت مردم با کیش های دیگر را به خصوص در مشاغل دولتی نمی دهد یا مثلا جلوی مهاجرت مردمان سیستان بلوچستان را به دلیل سنی بودن به دیگر نقاط ایران می گیرد ما هنوز هم از ضرب المثل هایی مثل «راوی سنی بوده» استفاده می کنیم یا سال های زیادی زرتشتی ها، سنی ها، یهودی ها، مسیحی ها و صابیین را «نجس» خوانده ایم و شاید هنوز هم می خوانیم.

درباره زنان هم که وضعیت روشن است و برایش مثال هرروزه وجود دارد. مثلا در محل کارم چون مدتی سرپرست مهدکودک کارخانه بوده ام هنوز بعضی همکاران وظیفه خود می دانند من را روشن کنند که مهدکودک هزینه ای بیش نیست و بهتر است که نباشد یا در واقع «باید» که نباشد.

دیروز یک همکار آقا با من صحبت می کرد و می گفت نه تنها مهدکودک هزینه است بلکه به نظرش اصلن نیروی خانم خوب کار نمی کند و مدام در حال وقت تلف کردن است و بهتر است استخدام نشود.

اینکه مردهایی که حتی در سازمان قدرت عزل و نصب و تصمیم گیری درباره استخدام افراد را ندارند و حتی در موقعیتی نیستند که بتوانند چیزی را تعیین کنند، به خود اجازه می دهند مدام درباره حق کار زنان نظر دهند چیزی غیر از یک فرهنگ مریض جنسیت زده نیست.

راه درازی در پیش است و ذهن های پر تبعیض ما زندگی را بر هم نوعانمان سخت می کند و در این برهوت نگاه ها، حرف ها و ذهن های انسانی، آدم هایی مثل ترانه علیدوستی را باید قدر دانست و ازشان یک دنیا ممنون بود که هستند و از تریبون ها نه برای قدرت نمایی و خودی نشان دادن که برای یادآوری ارزش های انسانی استفاده می کنند.


پیوندهای مرتبط:

صحبت های ترانه علیدوستی درباره نگاه نژادپرستانه

حرف های فرهادی، حسینی و علیدوستی در نشست «فروشند»

عکس از اینجا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۰
سورمه

جریان فیلم رستاخیز، قمه زنی و بقیه ماجرا نشان می دهد ما هم در سرزمینمان تفکرات داعشی کم نداریم و عجیب هم از این دوستان حرف شنوی داریم گویا. فقط تا این جای کار شانسی که آورده ایم این است که داعشیان خارج مرزهای ایران سنی مذهب هستند و ما شیعه مذهب و حسابی نژاد پرست! در نتیجه فعلن این داعش و آن داعش همدیگر را قبول ندارند. تا بعد ببینیم چه خواهد شد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۶
سورمه