شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۰ ب.ظ
یک سالی که با مهدکودک همکاری کردم به این نتیجه رسیدم که عصر مدرن ممکن است خیلی چیزها را برای ما ایرانیان بدتر کرده باشد و انگار ما از هر چیز بدترین نتیجه را می گیریم.
آن اوایل که مهد شرکت به من سپرده شد چیزهایی دیدم که باورم نمی شد. یکی از آنها، وقایع ساعت ناهار بچه ها بود. تلویزیون بزرگی در ناهارخوری بچه ها قرار داشت. موقع ناهار مربی میز ناهار را می چید. بچه ها می نشستند پشت میز. مربی برایشان غذا می کشید. تلویزیون را روشن می کرد و بعد می رفت با بقیه مربی ها سر میز دیگری غذا می خورد. تلویزیون کمک می کرد بچه ها موقع ناهار سر و صدا نکنند و مزاحمت کمتری برای ناهار خوردن مربیان ایجاد کنند. ناهار که تمام می شد بچه ها ظرف هایشان را همانطور می گذاشتند روی میز و می رفتند دست هاشان را می شستند و برای خواب ظهر آماده می شدند. همه اینها را مادرها هم می دیدند و من اعتراضی از آنها ندیدم. حتا دیده بودم مادرانی که برای ناهار دادن به بچه های کوچکتر به مهد شرکت می آیند گاهی همان استفاده را از تلویزیون می کنند، ساکت کردن بچه.
از اولین کارهایم غدغن کردن تلویزیون در زمان ناهار بود و بعدها کلن تلویزیون را از آن اتاق جابه جا کردم و فقط هفته ای دوساعت اجازه استفاده از آن را دادم. اما در مرحله بعد قرار شد بچه ها در چیدن و جمع کردن میز ناهار سهم خود را انجام دهند. چیدن میز را بر اساس جدولی نوبتی کردیم و هر روز دو نفر از بچه ها با هم میز را می چیدند و خیلی هم این کار را دوست داشتند. اما جمع کردن میز دیگر نوبتی نبود. بعد از تمام شدن غذا سطل زباله و تشت آب کوچکی را کنار میز ناهار خوری می گذاشتیم. هر بچه باید ته بشقابش را در سطل می ریخت و بعد بشقابش را می گذاشت در تشت آب که خیس بخورد تا بعدن به راحتی توسط خانم خدمات مهد شسته شود. اتفاقی افتاد که من انتظارش را نداشتم، بعضی مادرها به این کار اعتراض کردند. گفتند وظیفه مربی و خدمات مهد است که میز را بچیند و جمع کند.
امروز رفته بودم مجتمع کوروش. در فودکورتش غذا خوردم. در آن طبقه شما می توانید سینی غذایتان را ببرید و هر جا دلتان خواست بنشینید و همه جا سطل زباله های بزرگی هست که می توانید بعد از اتمام غذا، زباله های سینی تان را در آن ها بریزید و بعد سینی را بالای سطل در جایی که در نظر گرفته شده قرار دهید. ولی اغلب افراد چنین نمی کردند. آنها سینی و ته مانده غذا یا نوشیدنی شان را روی میز باقی می گذاشتند و خدمات باید می آمد و سینی ها را جمع می کرد و زباله ها را در سطل می ریخت.
من آن روزها که مادرها به ماجرای چیدن و جمع کردن میز اعتراض کردند تعجب کردم ولی امروز فهمیدم تعداد آنها بیش از آن است که فکر می کنم.
نمی دانم این تاثیر مدرنیته است؟ ما فکر می کنیم زندگی مدرن یعنی کسی یا کسانی دنبال ما راه بیفتند و زباله هایمان را برایمان جمع کنند و کارهایمان را برایمان انجام دهند؟ مدرن بودن یعنی پولی شدن همه چیز؟ از خالی کردن سینی مان در سطل زباله تا دانشگاه و مقاله و کتاب و پایان نامه و لابد عشق و علاقه و صمیمیت؟
۵
۰
۹۵/۰۹/۰۶