قسمتی از مقاله محمد فاضلی به نام «باید خشمگین باشیم» در نشریه اندیشه پویا:
به واقع اگر رانت محیط زیست نبود، نظام اجتماعی و سیاسی ایران پیش تز این مجبور به پاسخ گویی و چاره اندیشی درباره ناکارآمدی های حوزه محیط زیست می شدهمان گونه که رانت نفت به دولت ها اجازه می دهد که بوروکراسی ای با پنج میلیون نفر کارمند حقوق بگیر داشته باشد، رانت محیط زیست نیز به دولت و ملت اجازه می دهد تا به قیمت اضافه کشت و اضافه برداشت از آبخوان ها و البته با میانگین عملکرد زیر سه تن گندم، به نیازهای کشور در کوتاه مدت و به گونه ای ناپایدار پاسخ دهند.
اگر رانت محیط زیست-از جمله رانت آب و انرژی نبود- نظام کشاورزی باید پیش از این پاسخگوی این عملکرد خود می بود و توضیح می داد که چرا در حالی که در مصر و فرانسه به ترتیب در هر هکتار 6.8 و 7.4 تن محصول برداشت می شود، در ایران در هر هکتار به طور متوسط زیر سه تن محصول برداشت می شود؟
زمانی که جشن خودکفایی گندم برگزار می شد باید پاسخ داده می شد که آیا این خودکفایی به صورت پایدار و با افزایش بهره وری کسب شده یا با افزایش برداشت از آب های زیرزمینی، افزایش مصرف کودشیمیایی و زیرکشت بردن اراضی بیشتر به قیمت بالا بردن میزان مصرف آب های تجدید ناپذیر؟
در حالی که به پشتوانه درآمدهای نفتی سالانه حداقل 2-4 میلیارد دلار صرف ساخت سدهایی شده است که پشت برخی از آنها آبی جمع نشده، یا در برخی موارد این سدسازی ها منجر بخ نابودی تالاب ها و پاک تراشی جنگل ها شده اند، یا به پشتوانه همین درآمدهای نفتی از وسط جنگل ابر جاده کشیده شده است؛ باید نشان داده می شد که استفاده از رانت محیط زیست چرحه ای پدید آورده که چرخه رذیلت است.
واقعیت آن است که قیمت نداشتن نهاده های محیط زیستی، چرخه ای از ناکارآمدی را در ایران رقم زده و سهم محیط زیست در توسعه اقتصادی،نرخ های رشد و شاخص های عملکرد ارزیابی نشده است.
باید خشمگین باشیم، محمد فاضلی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دوماهنامه اندیشه پویا، آذر و دی 94