سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محیط زیست» ثبت شده است

اینکه هر کس در جای خودش کاری را که بلد است و به آن اعتقاد دارد درست انجام بدهد واقعن می تواند تحول ایجاد کند و موثر باشد.
در سفری که هفته پیش رفته بودم فهمیدم یک برنامه خوب تلویزیونی چقدر می تواند روی مردم تاثیر بگذارد (احتمالن برنامه های بد تلویزیون هم تاثیر خودشان را دارند). منظورم خندوانه است. اینکه خندوانه توانسته آدم هایی که دغدغه ی فرهنگ و محیط زیست نداشته اند را به صرفه جویی در آب، کتاب خواندن، احترام به حقوق یکدیگر و نریختن زباله دعوت کند و تا حدودی موفق هم شود، فوق العاده است. شاید من به عنوان یک برابری خواه با دعوت برنامه خندوانه برای حضور در سالن والیبال مشکل داشته باشم ولی قطعن نمی شود از اینهمه تاثیر مثبت برنامه روی مردم چشم پوشی کرد.
رامبد جوان با خندوانه شاهکار کرده است. امیدوارم مدیران رسانه ملی این را بفهمند و بلایی که سر رادیو هفت آوردند سر خندوانه نیاورند. مگر کلن تلویزیون ایران چندتا برنامه خوب و تاثیر گذار دارد؟
پ.ن: اینکه رامبد جوان از رسانه ملی برنامه را به مادرش تقدیم می کند و از او با لفظ «هما خانوم» نام می برد خیلی شیرین است.  شیرین است چون در این جامعه همه دنبال پنهان کردن زنان خانواده شان هستند و او این را می داند.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۴
سورمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۶
سورمه



 از آنجاییکه به نظر می رسد خیلی پیوندهای روزانه را نمی خوانید و از آنجاییکه من اصرار دارم بخوانیدشان از این به بعد بعضی ها را می گذارم توی دید تا شاید بیشتر خوانده شوند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۹
سورمه

دو نفر از اساتید آمدند برایمان از تجربه سفرشان به اندونزی و بازدید از یک مدرسه سبز  در جاکارتا گفتند. خیلی جالب بود. مدرسه کاملن بر اساس سیستم حفاظت از محیط زیست بنا شده بود. هیچ زباله ای دور ریخته نمی شد. همه چیز یا دوباره استفاده می شد یا بازیافت می شد و یا برای ساخت کمپوست مورد استفاده قرار می گرفت. مدرسه فروشگاهی داشت که کمپوست ساخت خودش را در آن می فروخت. ساختمان مدرسه کاملن بومی و سازگار با محیط زیست منطقه بود. جالب این بود که دیوار نداشت و مثل این بود که شما در وسط جنگل یک کلبه چوبی بدون دیوار داشته باشید. بچه ها بدون کفش و با پاهای برهنه در مدرسه تردد می کردند. همه آموزش ها به شیوه کارگاهی، غیرمستقیم و با کمک تسهیلگران بود. بچه ها دور هم می نشستند با هم حرف می زدند یا تجربه می کردند و تسهیلگرانی کنار آنها حضور داشتند با حداقل مداخله. زباله ها کاملن تفکیک می شد. بچه ها خودشان گیاه می کاشتند و حتا رشد گیاه در خاک کمپوستی و غیر کمپوستی را مشاهده و مقایسه می کردند. همه درختان و گیاهان موجود در محوطه دارای تابلو راهنما بودند که شامل نام علمی و خواص و ویژگی هایشان می شد. مدرسه دوزبانه بود و تابلو های راهنما همه به زبان انگلیسی بودند و بچه ها از سنی به بعد می توانستند به راحتی انگلیسی حرف بزنند. 
جالب ترین مساله از نظر من این بود که وجود بارندگی فراوان و وجود آب کافی در اندونزی در همه جای مدرسه تلاش برای استفاده از حداقل آب مشخص بود.


پ.ن1:به نظر می رسد ایران به تلاش خیلی بیشتری نیاز دارد تا خودش را در رابطه با آب و محیط زیست سرپا نگه دارد و البته بچه ها بهترین نیروی انسانی برای سرمایه گذاری هستند. گرچه برای بزرگسالان هم حتمن باید آموزش در نظر گرفته شود. اوضاع  خوب نیست.


پ.ن2: گویا قرار است به زودی از تاجیکستان آب وارد کنیم. 

پ.ن3: چند وقت پیش اولین مدرسه طبیعت ایران در مشهد راه اندازی شد. امیدوارم هر روز خبرهای بیشتری در رابطه با احداث این مدارس در سراسر ایران بشنویم. 

پ.ن4:دکتر عبدالحسین وهاب زاده بانی مدرسه طبیعت مشهد هستند. بد نیست ایشان را بیشتر بشناسیم.

پ.ن 5: عکس ها از سایت مدرسه طبیعت کاوی کنج برداشته شده اند

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۵۷
سورمه

 
ولورین دیروز یه سگ رو کنار رودخونه دیده که به نظر زخمی می اومده. محلش جوری نبوده که بتونه خودش بره پایین و به سگ کمک کنه. زنگ می زنه آتش نشانی. آتش نشانی می گه به ما مربوط نمی شه به شهرداری زنگ بزنید. زنگ می زنه شهرداری. شهرداری شماره پیگیری می ده.
فردا از اونجا رد می شه می بینه هنوز سگ اونجاست. شماره پیگیری رو از طریق سایت شهرداری چک می کنه، می بینه نوشتن "جمع آوری لاشه سگ"! دوباره زنگ می زنه می گه من کی گفتم لاشه سگ؟ گفتم سگ زنده است به کمک نیاز داره. شهرداری می گه اگه نیرو اعزام کنن، سگ رو می کشن، چیز دیگه ای براشون تعریف نشده در این مواقع. دوباره زنگ می زنه آتش نشانی، آتش نشانی هم حرف شهرداری رو تکرار می کنه.
خلاصه حالا پشیمونه که اصلن چرا زنگ زده. خدا خدا می کنیم شهرداری اصلن کسی رو نفرسته.
اینم مهر و محبت ما ایرانیان که هیچ پروتکلی درباره نگهداری یا کمک به حیوانات نداریم غیر از کشتنشون.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۳۰
سورمه

 

عکس ازاینجا


,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۰۸:۳۳
سورمه

سورمه - یک قتل عام دیگر در تهران
خدا لعنت کنه باعث و بانیش رو.
لینک خبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۰۵:۲۶
سورمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۰۵:۴۴
سورمه

امروز رفتم آشغال جمع کردم. همیشه دوست داشتم جزو این گروه هایی باشم که می رن تو طبیعت یا پارک ها یا سطح شهر و آشغال هایی رو که مردم ریختن جمع می کنن. به نظرم کاری که می کردن خیلی با معنی بود ولی هیچوقت پیش نیومده بود که خودم عضو یکی از این گروه ها باشم. حالا با همین چندتا دوست اهوازی با وجود گرما رفتیم و یه مراسم آشغال جمع کنی راه انداختیم و با اینکه حسابی گرمم شد و خسته شدم و تعدادمون هم کم بود، اما خیلی خوب بود و خوش گذشت.
بچه ها کلی نظرهای مختلف دادن که برای بهتر شدن کار و تاثیر بیشتر حرکتمون چه کارهایی می شه انجام بدیم. یکی از اعضای گروه حرف خیلی جالبی زد، گفت: ما می خوایم از تعداد آشغال ریزها کم کنیم، نمی خوایم به تعداد آشغال جمع کن ها اضافه کنیم.
حرف خیلی درستی بود. منظورش این بود که باید مردم این حرکت ما رو ببینن  و روشون تاثیر بذاره. حالا داریم فکر می کنیم چطور می شه بیشتر روی مردم تاثیر بذاریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۰۱
سورمه