نیروی انسانی در ایران معنی هیچ می دهد. نیروی بیکار
انقدر زیاد شده که سازمان ها به سمت این تفکر رفته اند که اگر خوب کار نکرد، اگر
کوچکترین مساله ای داشت، اگر اعتراض کرد، اگر پررو بازی درآورد، قراردادش را تمدید
نمی کنیم. آن هایی هم که در سازمان می مانند مدام با قرارداد تهدید می شوند.
قراردادها اغلب یک ماهه هستند یا نهایتن سه ماهه و حتا 25 روزه هم دیده شده است.
این علاقه به نشان دادن قدرت از کجا آمده است؟
یک دلیل مهم کم شدن اعتماد و زیاد شدن زیر آب زنی و دروغ
گویی در سازمان ها همین است. وقتی امنیتی وجود ندارد و در کنار آن امکانات و منابع
و کار کم است، آدم ها تنها به دنبال از دست ندادن وضعیت موجودند و حاضرند برای
حفظش به هر کاری دست بزنند. وقتی آدم ها مدام تهدید شوند و بترسند، یاد می گیرند
خشم و اعتراضشان را به شکل های مخفیانه ابراز کنند. یکی از دلایل زیاد شدن بدجنسی
ها این است که محیط آدم ها امن نیست. رسمی بودن نیروی کار شاید این عیب را داشته
باشد که دست و پای کارفرما را می بندد اما این حسن را دارد که نیروی رسمی چون
دغدغه قرارداد ندارد شفاف تر است، حرفش را رک می زند و اعتراضش را می کند.
چند روز پیش به کسی می گفتم ما از همه چیز فقط عیبش را
گرفته ایم. اقتصادمان دولتی است و از این نظر به کشورهای کمونیستی شبیهیم اما از
نظر اهمیت به نیروی انسانی آخر سرمایه داری کارگر له کن هستیم! باید برای این
ملغمه ای که اختراع کرده ایم نام درخوری پیدا کنیم! ملغمه ای که حتا دقیقن مشخص
نیست به نفع کیست.