سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابفروشی» ثبت شده است


دارم کتاب زندگی و کارنامه علی خسروشاهی را می خوانم. علی خسروشاهی یکی از کارآفرینان قبل از انقلاب و بنیان گذار گروه صنعتی مینو است. این کتاب یکی از مجموعه کتاب هایی است که  علی اصغر سعیدی استاد دانشگاه تهران بر اساس پژوهش های بلند مدت و مفصلش درباره کارآفرینان ایرانی نوشته است. انقدر مصاحبه ها جالب، منابع استفاده شده متنوع و مطالب جذابند که دوست ندارم کتاب را زمین بگذارم.

این کتاب و کتاب های مشابه حرف های زیادی درباره تاریخ اقتصادی ایران برای گفتن دارند و ذهن ما را از این وضعیت سیاه و سفیدی که درون آن هستیم نجات می دهند و می فهمیم که حقیقت خاکستری است. همین طور باعث می شوند به رگه های فرهنگی در برخی مشکلاتمان آگاه شویم.

برداشت من از کتاب این است که یکی از مشکلات ما در اقتصاد احترام نگذاشتن به مالکیت خصوصی در همه دوران هاست که نه فقط از طریق دولت ها که از طرف مردم نیز در جریان بوده است. مثلا با اینکه در دهه 40 شمسی سیاست هایی برای حمایت از تولیدداخلی و در جهت صنعتی شدن ایران، اعمال می شود و واردات بعضی کالاها محدود یا ممنوع می شوند و تسهیلاتی به تولید کنندگان پرداخت می شود اما در دهه 50 از همین کارآفرینان که سرمایه خود را به خطر انداخته اند و با زحمت کارخانه هایی را برپا کرده و هزاران نفر را سرکار آورده اند خواسته می شود که به اجبار مقدار زیادی از سهام کارخانه هایشان را به کارگران و مردم ببخشند.

داستان مصادره ها و ملی کردن صنایع در دوران بعد از انقلاب هم با استدلال حمایت از مردم و مستضعفین حتمن معرف حضورتان هست.

اینطور به نظر می رسد که در همه دوران ها ما با کارآفرین دچار مشکل بوده ایم و دارای خواسته های دو گانه. هم سرمایه و تلاش و ایجاد صنعت را از او انتظار داشته ایم و هم او را جرثومه فساد و عامل استثمار توده ها می دانسته ایم.

باید بیشتر بخوانیم و به خودآگاهی بیشتری برسیم  تا شاید راهی برای ایرانمان بیابیم.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۸:۵۳
سورمه



چند وقتی است یک کتاب فروشی زیر پل سیدخندان باز شده. چند باری از جلویش رد شده بودم ولی فرصت نداشتم داخلش را ببینم. ویترینش که از بیرون خیلی جذاب و  وسوسه انگیز بود. سیدخندان واقعن یک کتابفروشی اینچنین کم داشت به خصوص در آن قسمت زیر پل بین شریعتی و سهروردی، با یک فضای راحت برای پرسه زدن.

چند روز پیش بالاخره فرصتش پیش آمد و رفتم داخلش را دیدم. فضای راحت با انرژی مثبت و موسیقی خوب که در فضا پیچیده بود و فروشنده های خوش اخلاق. از آنطرف ها رد شدید بهشان سر بزنید.

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۰۹:۲۷
سورمه


در جریان هستید یا نه؟ این هفته، هفته ی کتاب و کتاب خوانی است و خیلی از کتابفروشی ها تخفیف 10 درصدی می دهند، همین طور شهرکتاب آنلایندیجیکالا هم کتاب هایش را با 20 درصد تخفیف می فروشد و سایت انتشارات ایرانشناسی هم با همین حدود.

خلاصه که کتاب بخرید یا حداقل در کتابفروشی ها پرسه بزنید و کتاب ورق بزنید.

به امید روزی که همه هفته ها، هفته کتاب باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۶
سورمه

در راستای این پست امروز به این مطلب سایت یک پزشک برخوردم و فهمیدم کمپینی برای رصد کتاب دزدی در اینترنت به وجود آمده.
امیدوارم باعث بالا رفتن فرهنگمان شود و بفهمیم دانلود کتاب مثل دزدی است و اوضاع نشر و کتابفروشی ها و نویسنده ها و مترجم ها را خراب می کند و اینها کسانی هستند که اگر قرار باشد دزدی کنیم باید جز آخرین آدم هایی باشند که ازشان می دزدیم، نه اولین ها! 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۰
سورمه

داستان از اینجا شروع شد که دوستی من را عضو گروهی در تلگرام کرد، گروهی مرتبط با کتاب. وارد گروه که شدم دیدم، پر است از فایل های پی دی اف مجله های خارجی و کتاب هایی که اکثرن قدیمی بودند. ادمین در خصوصی خوش آمد گفت. همانجا ازش سوال کردم که شما برای انتشار پی دی اف کتاب ها قانون خاصی دارید؟ کتاب نویسنده های داخلی را هم می گذارید توی گروه؟ و خلاصه وضعیت کپی رایت چطور است. جواب مبهمی داد که تلاش می کنیم رعایت کنیم. دو روز که گذشت متوجه شدم خبری از رعایت کپی رایت نیست و هرکس هر چه دوست دارد می تواند داخل این گروه شیر کند. تصمیم گرفتم از گروه بیایم بیرون ولی فکر کردم قبلش حرفم را بزنم. بعد از گفتن نظرم و مخالفت های بسیار و موافقت های تک و توک، از من خواسته شد که اگه ناراحتم گروه را ترک کنم. 
این پیامی که در پایین می بینید حرف های ادمین گروه بعد از خارج شدن من از گروه خطاب به کس دیگری است که مثل من دغدغه کپی رایت دارد. عمق استدلال ها را می توانید ببنید و البته به یاد داشته باشید که این گروه جمع سیصد نفر از دوستانی است که کتاب می خوانند.
فکر می کنم اگر کتابفروشی های ما امروز یک به یک بسته می شوند مقصرش فقط کتاب نخوان ها نیستند، بلکه عده ای از کتابخوان ها هم هستند (نظر من مقصرتر) که ارزش کار نویسنده ها و مترجم ها را درک نمی کنند و برایش توجیه های زیبا می تراشند.
امیدوارم روزی برسد که کتاب خرجی واجب به نظر برسد، نه کالایی که می توان بدون عذاب وجدان هر روز آن را دزدید.

اینهم حرف های ادمین محترم:

سلام به همه استادان و دوستان خوبم

این دومین باری هستش که یکی از اعضای گروه مسئله کپی رایت رو در گروه مطرح میکند و چند ساعتی گروه به چالش کشیده می شود. 

محض اطلاع کسانی که فکر میکنند این دو گروه کتابخانه با 350 نفر عضو باعث بهم خوردن نظم بازار فروش کتاب می شود و مؤلفان و مترجمان و ناشران و گرافیست های بازار کتاب رو به ورطه نابودی می کشاند، عرض میکنم که من تابحال هیچکس رو ندیدم که کتابی رو کامل در کامپیوتر و یا موبایل و تبلتش مطالعه کند و دچار سردرد و سرگیجه و سردرگمی نشود. (البته فایل های سرگرمی مثل رمان و جوک و ... شامل این طبقه بندی نمی شوند)

چطور میتوان یک کتاب رفرنس یا یک کتاب حجیم مثل هنر در گذر زمان رو با اون قطر و حجم و وزن حمل کرد؟

چطور میشه در کنفرانس، سمینار، همایش و یا جلسه ای به سوالی که در همان مکان و زمان برای شما و یا مدعوین شما پیش آمده، جوابی بدهید؟

چطور می توانی حتی در یک دورهمی خانوادگی که جرقه ای در ذهن به وجود میاد، سوالی براتون پیش میاد و یا حتی فکر میکنی که مطلبی رو به اشتباه به خاطر سپردی، از ورای کتابهای الکترونیکی موبایل یا آی پدت موضوع مورد نظرت رو بیرون بکشی و به جای اینکه وقتت رو به بطالت و تعریف کردن جوک های سیاه و دیدن کلیپ های سبک بگذرونی، همون موقع جواب کنجکاوی هایت را بدهی و قفل موبایل رو بازکنی، کتاب رو پیدا کنی، صفحاتش رو بالا و پایین کنی، مطلبت رو پیدا کنید و با پیدا کردن و یا مطالعه ی اون مطلب، روح ات رو ارضا کنی.

کدام دانشجو، استاد و یا هر فرد کتابخوان دیگری را شما دیده اید که بتواند کتاب را در موبایل مطالعه کند؟ کامنت بگذارد؟ مطالب مهم اش را هایلایت کند، نوت برداری کند و کلا بتواند یک مطالعه طولانی الکترونیکی داشته باشد. 

من به جرات میتوانم بگویم که در زندگیم هیچوقت چنین شخصی را ندیده ام.

به نظر من بزرگترین مزیتی که این گروه دارد به تصویر کشیدن یک کتابخانه واقعی است. تمام دوستانی که لطف میکنند و کتابهای موجود در حافظه های موبایل و کامپیوترشان را در اختیار ما قرار میدهند، بارگذاری دیتاهایشان طبق نظم و ترتیب خاصی پیش میرود و حتما نام کتاب و نویسنده چه در اسم خود کتاب و یا در توضیحات ضمیمه ی آن گنجانده می شود که با تایپ یک قسمت از نام کتاب می شود در یک گروه با سابقه زمانی و یا حتی حجم و تعداد بسیار بالای کتاب ها، کتاب، مقاله و یا مطلب مورد نظر را به راحتی جستجو و پیدا کرد. 

در ضمن من فکر میکنم که یک مقدار حجم به اشتراک گذاشتن کتاب در این گروه زیاد هستش و اعضای گروه رو دچار شوک کرده. در صورتی که اگر هرفرد رو نه به صورت کلی بلکه جزئی مورد واکاوی قرار بدهیم، متوجه میشویم که ممکن است حتی دو هفته نیز بگذرد ولی کتاب درخواستی و یا حتی کتاب مورد علاقه آن فرد در گروه به اشتراک گذاشته نشود. اصولا هر کتابی که در گروه گذاشته می شود، قرار نیست که حتما مطالعه هم بشود.

یک معمار که علاقه ای به شعر ندارد در وقت بارگذاری کتاب های شعر قاعدتا در کنار، نظاره گر خواهد بود نه مصرف کننده. پس بین حجم به اشتراک گذاشتن و میزان استفاده و کاربرد کتاب های کتابخانه آنلاین فرق بسیاری وجود دارد. 


و حالا میرسیم به قوانین این گروه

متاسفانه دفعه پیش سکوت کردم  به احترام دوستان و استادانم، بی ادبی و توهین دوستمون رو نشنیده گرفتم و خب خودشون هم گروه رو ترک کردند. امروز دوباره دوستان این بحث رو البته خوشبختانه مودبانه تر در گروه مطرح کردند. 

لطف کنید اگر به اشتراک گذاشتن کتاب ها در این گروه شمارو اذیت میکنه و احیانا با خواندن دو صفحه از کتاب و پی بردن به زیبایی های درونی اش به این فکر نمی افتید که قطعا این کتاب ارزش خریدن و وقت گذاشتن مطالعه ی ورق به ورق رو نداره، لطفا این گروه رو ترک کنید و دوستان دیگه مون هم لطف کنند از این به بعد هرکسی رو که به گروه دعوت میکنند، به ایشان خاطرنشان کنند که این گروه قوانین کپی رایت را رعایت نمی کند و اگر اذیت می شوند به هیچ وجه به گروه دعوتشون نکنید تا کدورتی از دوستان به دل نگیرند. 

اگر اعتراض بعدی به قوانین کپی رایت در این گروه مطرح بشود، با اولین کامنت، فرد معترض حذف می شود.



لینک مرتبط:
من دزد کتاب نیستم


درباره من دزد کتاب نیستم در یک پزشک

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۷
سورمه