از سایت چهار قدم مانده به صبح
نزدیک به یک سال قبل، چندباری دربارهاش نوشته بودم. فراخوان دعوت از والدین و کودکان برای انتخاب بهترین کتاب سال را میگویم. یادتان میآید؟ البته، آنزمان هنوز این جایزه اسم و نشان نداشت و شیک و عزیز نشده بود. پس از آن فراخوان، حدود بیست خانواده (حدود پنجاه نفر) از شهرهای مختلف برای داوری کتابها ثبتنام کردند. ما بودیم و بچهها و پدرها و مادرها و کتابها؟ خُب، میدانید پیدا کردن و خریدن کتابها خیلی آسان نبود. پای بیشتر کتابها به شهرستانها باز نشده بود و باید برای رساندن کتابها به دست داورها فکری میکردیم. ما خوشبخت بودیم که دوستهایمان در شهرکتاب هفتچنار و خانهی کتاب به دادمان رسیدند. اینجوری بود که توانستیم کتابها را تهیه کنیم و برای داورها بفرستیم. داورهایی که در شهرهای مختلف (از تهران و همدان تا اصفهان و مریوان) زندگی میکنند. نمیدانید در ماههای گذشته صدقهسرِ این کتابخوانی خانوادگی چقدر لحظههای خوب و عزیز برایمان پیش آمده است.
اینروزها، داریم از خوان هفتم میگذریم. داوری کتابها تمام شده است و حالا، باید منتظر خبر بزرگ باشید؛ معرفی بهترین کتاب سال. دربارهی زمان و مکان برگزاری جشن حتمن مینویسم، اما در این مدت دلم میخواهد به ما کمک کنید تا بتوانیم از خوان هفتم هم به سلامت بگذریم. خیلی خوب است که مردم بیشتری (بهخصوص در شهرستانها) از تولد گوزن زرد باخبر شوند. میدانید کتابهای کودک و نوجوان در شهرهای کوچک و دور توزیع نمیشود و بیشتر خانوادهها برای خریدن کتاب مشکل دارند. ما دوست داریم کتابهای خوب به دست همهی بچههای ایران برسد و بتوانیم همگی با هم کتاب بخوانیم.
مردم بیشتر از آن چیزی که بتوانیم فکرش را بکنیم، در شبکههای اجتماعی فعالاند. بیاییم از این امکان و دسترسی استفاده کنیم تا خانوادههای بیشتری را با گوزن زرد آشنا کنیم. باور کنید آموزش و فرهنگسازی میتواند همهچیز را بهتر کند و برای همگیِ ما روزهای خوبی را بسازد. اینجور نباشد که بایستیم و تماشا کنیم تا ببینم دیگران چه میکنند. هر کدام از ما میتوانیم مؤثر باشیم و کمک کنیم تا کتابهای خوب به دست خانوادهها و بچهها برسد. بهنظر من این آسانترین مسیر برای آموزش دوستی، صلح، احترام و عدالت است.
سلام به همه استادان و دوستان خوبم
این دومین باری هستش که یکی از اعضای گروه مسئله کپی رایت رو در گروه مطرح میکند و چند ساعتی گروه به چالش کشیده می شود.
محض اطلاع کسانی که فکر میکنند این دو گروه کتابخانه با 350 نفر عضو باعث بهم خوردن نظم بازار فروش کتاب می شود و مؤلفان و مترجمان و ناشران و گرافیست های بازار کتاب رو به ورطه نابودی می کشاند، عرض میکنم که من تابحال هیچکس رو ندیدم که کتابی رو کامل در کامپیوتر و یا موبایل و تبلتش مطالعه کند و دچار سردرد و سرگیجه و سردرگمی نشود. (البته فایل های سرگرمی مثل رمان و جوک و ... شامل این طبقه بندی نمی شوند)
چطور میتوان یک کتاب رفرنس یا یک کتاب حجیم مثل هنر در گذر زمان رو با اون قطر و حجم و وزن حمل کرد؟
چطور میشه در کنفرانس، سمینار، همایش و یا جلسه ای به سوالی که در همان مکان و زمان برای شما و یا مدعوین شما پیش آمده، جوابی بدهید؟
چطور می توانی حتی در یک دورهمی خانوادگی که جرقه ای در ذهن به وجود میاد، سوالی براتون پیش میاد و یا حتی فکر میکنی که مطلبی رو به اشتباه به خاطر سپردی، از ورای کتابهای الکترونیکی موبایل یا آی پدت موضوع مورد نظرت رو بیرون بکشی و به جای اینکه وقتت رو به بطالت و تعریف کردن جوک های سیاه و دیدن کلیپ های سبک بگذرونی، همون موقع جواب کنجکاوی هایت را بدهی و قفل موبایل رو بازکنی، کتاب رو پیدا کنی، صفحاتش رو بالا و پایین کنی، مطلبت رو پیدا کنید و با پیدا کردن و یا مطالعه ی اون مطلب، روح ات رو ارضا کنی.
کدام دانشجو، استاد و یا هر فرد کتابخوان دیگری را شما دیده اید که بتواند کتاب را در موبایل مطالعه کند؟ کامنت بگذارد؟ مطالب مهم اش را هایلایت کند، نوت برداری کند و کلا بتواند یک مطالعه طولانی الکترونیکی داشته باشد.
من به جرات میتوانم بگویم که در زندگیم هیچوقت چنین شخصی را ندیده ام.
به نظر من بزرگترین مزیتی که این گروه دارد به تصویر کشیدن یک کتابخانه واقعی است. تمام دوستانی که لطف میکنند و کتابهای موجود در حافظه های موبایل و کامپیوترشان را در اختیار ما قرار میدهند، بارگذاری دیتاهایشان طبق نظم و ترتیب خاصی پیش میرود و حتما نام کتاب و نویسنده چه در اسم خود کتاب و یا در توضیحات ضمیمه ی آن گنجانده می شود که با تایپ یک قسمت از نام کتاب می شود در یک گروه با سابقه زمانی و یا حتی حجم و تعداد بسیار بالای کتاب ها، کتاب، مقاله و یا مطلب مورد نظر را به راحتی جستجو و پیدا کرد.
در ضمن من فکر میکنم که یک مقدار حجم به اشتراک گذاشتن کتاب در این گروه زیاد هستش و اعضای گروه رو دچار شوک کرده. در صورتی که اگر هرفرد رو نه به صورت کلی بلکه جزئی مورد واکاوی قرار بدهیم، متوجه میشویم که ممکن است حتی دو هفته نیز بگذرد ولی کتاب درخواستی و یا حتی کتاب مورد علاقه آن فرد در گروه به اشتراک گذاشته نشود. اصولا هر کتابی که در گروه گذاشته می شود، قرار نیست که حتما مطالعه هم بشود.
یک معمار که علاقه ای به شعر ندارد در وقت بارگذاری کتاب های شعر قاعدتا در کنار، نظاره گر خواهد بود نه مصرف کننده. پس بین حجم به اشتراک گذاشتن و میزان استفاده و کاربرد کتاب های کتابخانه آنلاین فرق بسیاری وجود دارد.
و حالا میرسیم به قوانین این گروه
متاسفانه دفعه پیش سکوت کردم به احترام دوستان و استادانم، بی ادبی و توهین دوستمون رو نشنیده گرفتم و خب خودشون هم گروه رو ترک کردند. امروز دوباره دوستان این بحث رو البته خوشبختانه مودبانه تر در گروه مطرح کردند.
لطف کنید اگر به اشتراک گذاشتن کتاب ها در این گروه شمارو اذیت میکنه و احیانا با خواندن دو صفحه از کتاب و پی بردن به زیبایی های درونی اش به این فکر نمی افتید که قطعا این کتاب ارزش خریدن و وقت گذاشتن مطالعه ی ورق به ورق رو نداره، لطفا این گروه رو ترک کنید و دوستان دیگه مون هم لطف کنند از این به بعد هرکسی رو که به گروه دعوت میکنند، به ایشان خاطرنشان کنند که این گروه قوانین کپی رایت را رعایت نمی کند و اگر اذیت می شوند به هیچ وجه به گروه دعوتشون نکنید تا کدورتی از دوستان به دل نگیرند.
اگر اعتراض بعدی به قوانین کپی رایت در این گروه مطرح بشود، با اولین کامنت، فرد معترض حذف می شود.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مسئولان این کتابخانه این دستنوشته را در درون پاکت نامهای که لای کتاب مصور «آستریکس» قرار داشت، یافتهاند؛ در این نامه عذرخواهی که دستخط آن نشان میدهد توسط یک کودک نوشته و با نام «جکسون» امضا شده، آمده است: «از اینکه صفحهای از کتاب در اثر افتان از روی تختخوابم پاره شده معذرت میخواهم.»
«جکسون» همچنین در نامه خود آورده است که به هنگام مطالعه خوابش برده و به همین علت کتاب افتاده است و افزوده است: «قول میدهم دیگر تکرار نخواهد شد.»
مسئولان کتابخانه گفتهاند که با مراجعه به کتاب دریافتهاند که صفحه پاره شده با چسب ترمیم شده بود.
«الیا مکلیش»، یکی از کتابدارهای کتابخانه عمومی «تورنتو» میگوید: «خیلی وقتها میشود که کتابها با صفحات پاره شده برگردانده میشوند اما اینکه یکی، آن هم یک کودک بابت آن عذرخواهی کند خیلی جالب توجه است.»
وی میافزاید: «ما کاملا درک میکنیم که این اتفاق ممکن است برای هر کس بیفتد اما به نظر من، پاره شدن صفحهای از کتاب در اثر به خواب رفتن خواننده آن یکی از بهترین اتفاقات است.»
این کتابدار خطاب به «جکسون داولر» 8 ساله تاکید میکند: «امیدوارم شبهای دیگر هم به هنگام خواندن یک کتاب خوب به خواب بروی.»
این اقدام این کودک مورد قدردانی مسئولان کتابخانه قرار گرفته و قرار است جایزهای برای او درنظر بگیرند.