دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۰ ق.ظ
دروغ، دروغ، دروغ!
من انگار تازه فهمیده ام دنیا چطور می چرخد. انگار تازه با ساز و کار جهان آشنا شده ام. بنزین دنیا، دروغ است. بدون دروغ، زمین دیگر دور خودش نمی چرخد. تازه فهمیده ام آدم ها مثل آب خوردن دروغ می گویند و مثل آب خوردن قسم دروغ می خورند حتا به جا عزیزترین کسانشان، حتا به جان بچه هایشان.
اما می دانید، اگر قرار باشد کسی را ملامت کنم احتمالن زن خدماتی شرکت را که از روی ترس دروغ می گوید و جان بچه هایش را قسم می خورد ملامت نمی کنم. گرچه از نظر من آدم ها همیشه باید از پایمال شدن شخصیتشان بیشتر از از دست دادن کارشان بترسند اما باز هم لعنتم را به کسانی می فرستم که آدم ها را تحقیر شده و ترسو می خواهند.
لعنتم بر کسانی است که از انسان صاحب حق و باعزت نفس می ترسند و آدم هایی را برای انجام کارها انتخاب می کنند که تو سری خور و عاجز باشند تا بتوانند اقتدار پوشالیشان را حفظ کنند؛ و چقدر در 8 سال سیاه این سال های ایران، به خصوص چهار سال آخرش، مدیران این چنین در جای جای مملکت زیاد شدند. کوتوله هایی که برای ریاست کردن نیاز به آدم های کوچک یا کوچک کردن آدم ها داشتند و هنوز تاثیر مخربشان باقی است. کوتوله هایی که تا بودند از بیرون ریختن انسان های صاحب حق و دانش و توانایی و احترام از سازمان ها و دانشگاه ها و صنایع دریغ نکردند و آنها را با کوتوله هایی شبیه خودشان جایگزین کردند و هنوز ایران سرزمین کوتوله هاست و خدا می داند روزی باز سرزمین بزرگان خواهد بود یا نه.
۱
۰
۹۴/۰۵/۱۲