از زخم ها
دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۱۰ ق.ظ
زخم های زندگی زیادند. نمی دانم باید چجور آدمی باشید که زخمی در زندگی نداشته باشید. زندگی با خودش درد و رنج و غم دارد. زخم ها اما با هم متفاوتند. بعضی زخم ها هستند که می شود راحت و بلند بلند درباره شان حرف زد و حتی بهشان مباهات کرد و حمایت و توجه گرفت. این زخم ها خوبیشان این است که حمایت لازم را برای خوب شدن به دست می آورند. آدم ها می آیند دور شما جمع می شوند و به خاطر حادثه ای که ناراحتتان کرده با شما همدردی و همراهی می کنند. اما بعضی زخم ها را باید پنهان نگهداشت و این زخم ها غم انگیزترند چون درد این زخم ها تا مدت ها با شما خواهد ماند، نه به این دلیل که زخم های عمیق تر و آسیب زننده تری هستند (که چه بسا هستند) بلکه به این دلیل که نمی توانید درباره شان حرف بزنید. مجبورید مخفیشان کنید. مجبورید خودتان با خودتان حرف بزنید. خودتان به تنهایی به دنبال راه حل درمانتان بگردید و خودتان حال خودتان را خوب کنید. حتی اگر روزی درباره مشکلتان حرف زدید این حرف زدن هیچوقت آنطور نمی تواند کامل و با جزییات باشد. به همین دلیل است که سوگواری آدم برای این زخم ها و به دوش کشیدن دردشان بیشتر طول می کشد و حتی ممکن است تا زمان مرگ با آدم بمانند.
۹۵/۰۶/۲۹