امشب فیلم ماجرای نیمروز را دیدم. فیلم احتمالا برای آنها که آن سال ها را دیده اند و آنهایی که ندیده اند جلوه متفاوتی خواهد داشت. گرچه آنقدر گریم ها و طراحی صحنه و لباس خوبست که آنها را که دیده اند به تمجید وا خواهد داشت و برای آنها که ندیده اند فرصتی فراهم می آورد برای دیدن. نمی دانم واقعن علاقه به تصویر کشیدن ماجراهای مجاهدین خلق بیشتر شده یا فضای بازتر این مجال را فراهم کرده است. تاریخ انتشار کتاب گود سال 1393 است. من خبر ندارم که در ارشاد مانده بوده یا نه. فیلم سیانور در سال 1394 و ماجرای نیمروز در 1395 ساخته شده اند. همه این محصولات که به تاریخ معاصر نگاه کرده اند حالم را خوب می کنند، من را وادار به جستجو می کنند و باعث می شوند در اینترنت به دنبال اسامی و مهم تر از آن واقعیت بگردم و البته احساس حماقت نکنم. حتما کتاب ها و فیلم های دیگری هم هست که من از آنها بی خبرم ولی حداقل در این سه مورد به نظرم نتیجه ی کار بسیار خوب بوده است. حیف است اسم فیلم خوب ایستاده در غبار را نبرم که درباره مجاهدین نیست ولی مستندواره ای جالب درباره یکی از فرماندهان جنگ است. جالبتر اینکه برخی از دست اندر کاران اصلی این محصولات در نیمه ی آخر دهه پنجاه و نیمه اول دهه شصت متولد شده اند. برای مثال مهدی افشار نیک نویسنده رمان گود متولد 1355، محمد حسین مهدویان کارگردان ماجرای نیمروز متولد 1360،بهروز شعیبی کارگردان فیلم سیانور متولد 1358 و سید محمود رضوی تهیه کننده سیانور و ماجرای نیمروز متولد سال 1359 هستند. به نظر می رسد نسلی که آن روزها به دنیا آمده خیلی کنجکاو است که از حقیقت آن سال ها سر در بیاورد. دلیلش را شاید بشود حدس زد. نسلی که تا حدی برخی از فضاهای آن دوران را در بچگی تجربه کرده یا از طریق پدر و مادر و دایی و خاله و اقوام دیگر درگیر بعضی اتفاقات آن دوران شده، پدر و مادرش همان هایی بودند که انقلاب کردند یا با آن مخالف بودند، جنگ را تجربه کردند و حتا در آن کشته شدند یا کشته دادند یا به طیف های مختلف سیاسی آن زمان وابستگی هایی داشتند. اما هیچوقت نخواستند یا نتوانستند برای کودکانشان بسیاری از مسائل آن دوران و تناقض های موجود در آن را توضیح بدهند یا شاید هم توضیحی نداشتند. همه اینها گیجی و سردرگمی را در بچه های این نسل پدید آورد و مدارس هم به جای کمک به حل و توضیح مسائل در کتاب های تاریخ خود بیشتر به این سردرگمی با نگاه تک بعدی دامن زد. در نتیجه آنها امروز به دنبال یافتن پاسخ ها و همین طور ارائه خوانش خودشان از اتفاقاتی هستند که همیشه یک سویه و مغرضانه یا بدون توضیح کافی بهشان نمایش داده شده بود. اقبال عمومی به سمت این فیلم ها و کتاب ها هم شاید نشانه همین کنجکاوی در نسلی باشد که دوست دارد واقعیت ها را بداند بدون اینکه شعورش را دست کم گرفته باشند. امیدوارم این روند ادامه داشته باشد، مطمئنن دیدن و شنیدن نگاه های مختلف، تحمل ها را بالا خواهد برد و شکیبایی را بیشتر خواهد کرد و اینها یعنی حرکت به سمت صلح بیشتر بین مردمانی با عقاید مختلف.
با توجه به این که موسسات فرهنگی وابسته به سپاه این فیلم ها رو ساخته نمیتونم نگاه مثبتی بهشون داشته باشم. تاریخی هم که روایت میکنن به وضوح گزینشی و هدف داره.
پاسخ:
نسبت به فیلمهایى که تا به حال ساخته شده خیلى منصفانه تره و گام خوبیه به سمت نگاه بازتر. به هرحال همه آدم ها در هیچ نهاد و ارگانى کاملا شبیه هم نیستند. البته شک به همه چیز به نظرم درست ترین سیستم تفکره. اینجورى مى تونیم خودمون حقیقت رو کشف کنیم.
ای کاش همه ما به تاریخ کشورمون علاقه مند بودیم بدان معنا که با دل و جان می خواندیمش. منی که تاریخ رشته تحصیلی ام بوده همیشه مورد تمسخر قرار گرفته ام بابت خواندن ده سال تاریخ در دانشگاه. این یعنی هنوز هم ما با آن درجه از آگاهی که لازم است نرسیده ایم. ملتی که گذشته خود را نشناسد مجبور به تکرار آن است.
پاسخ:
متاسفانه نگاه به تاریخ انقدر بد بود که من هیچوقت در دوره دبیرستان با اینکه خیلى تاریخ دوست داشتم ولى احتمال اینکه بشه به عنوان رشته انتخابش کرد رو هم نمى دادم. و الان فکر مى کنم کاش فضاى منصفانه و برابرى برقرار بود و من تاریخ مى خوندم.
منم از هر دو فیلم خوشم اومد. این سالها هم خیلی درمورد تاریخ معاصر مطالعه میکنم. بنظرم سیانور، یه وجهه از مجاهدین بود، ماجرای نیمروز رو میشه گفت تقریبا اون روی سکه مجاهدین بود. سیانور بیشتر وارد حیطه مجاهدین ، افکار و آرمانهاشون شد. گروهی که خوب شروع کردن و آرمانهای خوبی داشتن، اما با اختلاف فکری و ایدئولوژیکی که بینشون بوجود اومد، یه سریشون اسلحه برداشتن و حتی مخالفای داخلی خودشونو ترور کردن. اما اهداف و طرز فکرشون بیشتر مشخص بود. اما در ماجرای نیمروز قصه سمت سپاه میچرخید و فقط جنبه تروریست شدن و شورش های بی مهابا و غلط مجاهدین رو نشون میداد. گروهی که دیگه وقتش بود اسمشون رو منافقین گذاشت.
و خیلیا هنوز نمیدونن دانشگاه شریف، بنام یکی از سران مجاهدینه که در تصفیه داخلی این گروهک، ترور شد. مجید شریف
پاسخ:
امیدوارم این فیلم ها باعث بشه مردم کنجکاو بشن و برن دنبال چیزهاى بیشترى که نمى دونن و نمى دونیم.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.