سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

دوستم را که خاطرتان هست. همان که برادرش در خانه زندانیش کرده بود؟ برادر مذکور این بار کار را به جایی رساند که دوستم از ترسش دو روز است خانه نرفته.

امروز رفت دادگستری که ببیند از نظر حقوقی چه کاری می شود در این مورد انجام داد. اول خانم مشاوری را بهش نشان داده اند و دوستم رفته سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کرده. خانم مشاور چه گفته؟ گفته «سعی کن زیاد مدرک تحصیلیت رو جلوی برادرت عنوان نکنی تا حساس نشه».
بله خانم های عزیز. پیشرفت نکنید. اگر هم خدای نکرده از دستتان در رفت، ادای پیشرفت نکرده ها را دربیاورید تا خدای نکرده برادرتان قاطی نکند و اجازه بدهد از خانه بیرون بیایید و به پیشرفتتان ادامه دهید. حتا اگر چهل سالتان بود باز هم اینها را فراموش نکنید. نه! نه! تادم مرگ یادتان باشد.

دوستم که حسابی عصبانی شده در مرحله بعد در همان دادگستری یک مشاور حقوقی بهش نشان داده اند گفته اند برو پیش این آقا از نظر قانونی راهنماییت کند. این یکی هم وقتی دوستم ازش پرسیده قانون این وقت ها چه می گوید و من چه کاری می توانم در این وضعیت بکنم بهش گفته «خانم اینجا که سوئد نیست». بله و من می خواهم این جمله را به عنوان با معنی ترین مشاوره ی حقوقی کل دوران ها قاب کنم بزنم به دیوار اتاقم.


پ.ن: تنها ارگانی که تا به حال خیلی خوب حرف های دوست مرا شنیده و بهش کمک کرده شماره فوریت های اجتماعی 123 بوده که اینجا سه چراغش را روشن می کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۵۵
سورمه


این مدت در شرکت اینترنت نداشتم و البته انقدر هم سرم شلوغ بود که پیگیری نکردم برای وصل شدنش. سرم که خلوت شد پیگیری کردم و دیدم احتمالن طول می کشد. اینترنت نوترینو همراه اول هم ماشالا انقدر سرعت بالا بود که استفاده ازش اعصاب فولادی می خواست. خلاصه متوسل شدم به ایرانسل. یک سیم کارت اعتباری ایرانسل داشتم از دوسال پیش که خیلی کم ازش استفاده کرده بودم. انداختمش روی تبلتم و شارژش کردم و یک بسته اینترنتی هم فعال کردم. روز اول کار کرد مثل هواپیما، البته هواپیمای درست حسابی. خلاصه کلی تاسف خوردم که چرا تاحالا به همراه اول پول اینترنت داده بودم نه به ایرانسل. فردایش آمدم شروع کنم به جولان دادن در سایت های مختلف که دیدم تبلت محترم اصلن آنتن ایرانسل را هم نشان نمی دهد چه برسد به اینترنت. خلاصه زنگ زدم پشتیبانی ایرانسل و فرمودند که چون شما مدت زیادی از این سیم کارت استفاده نکرده ای مالکیتتان لغو شده! گفتم خوب نمی شد این لغو مالکیت و محو شدن آنتن ایرانسل از روی تبلت قبل از اینکه سیم کارت را شارژ کنم و بسته بخرم اتفاق می افتاد که فرمودند الان هم اگر بخواهید می توانید شارژ کنید ولی مالکیتتان لغو شده و سیم کارت را گذاشته ایم برای فروش!


راستش فکر می کنم سازمان های مختلف در ایران راه های درآمدزایی جالبی دارند که می توانند در مقیاس جهانی برای دوستداران تجارت و کسب وکار کلاس بگذارند. ما هم استفاده می کنیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۰
سورمه

دارم به این نتیجه می رسم که ما ماهیانی هستیم در ایران فعلی که هیچگاه به واقعیت تاریخی که درش هستیم پی نخواهیم برد. شاید دیگرانی صدها سال بعد به برخی حقایق پی ببرند. همین حالا کلی اطلاعات هست که می شود دانست و خواند و فهمید و ما بی خبریم. خیلی چیزها را به ما نگفته اند یا نصفه گفته اند یا غلط گفته اند. خیلی چیزها را آن جور که دوست دارند به ما می گویند. نه اینکه فقط آنهایی که دوست نداریم چنین کنند، آنها که دوستشان داریم هم همین اند. خودمان باید برویم بگردیم و بخوانیم و آخر هم نمی دانیم باز، خیلی چیزها را نمی دانیم. تازه اگر برایمان مهم باشد که این روزها برای خیلی ها مهم نیست و ترجیح می دهند بگذارند به حساب درستی هرچه تا به حال شنیده اند و همان ها هم برایشان مهم نباشد.
امروز گفتگویی داشتم با چند همسر شهید و مطالبی شنیدم که بی اندازه غم انگیز و وحشتناک بود. نمی دانم چه وقت باید راجع به اینها حرف زده شود. شاید وقتی که همه ی دوستان آن زمان مرده باشند تا از افشای اینها و حرف زدن درباره شان طوریشان نشود یک وقت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۷
سورمه

عاشق آهنگ جدید محسن چاوشی و سینا سرلک شدم. چقدر گویش ها و لهجه ها و زبان های محلی ایران دوست داشتنی اند و چقدر حال آدم را خوب می کنند. ۵۰ بار گوشش داده ام احتمالن تا الان.
اینجا بشنوید.

پیوندهای مرتبط:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۴
سورمه

یک بازیگر زن دیگر هم از کشور رفته. نمی دانم چرا مردم و غیر مردمی که انقدر روی این ماجرا حساسیت نشان می دهند یک لحظه به این موضوع فکر نمی کنند که به طور کلی خیلی ها این روزها از مملکت می روند و اینها هم مثل بقیه، چه فرقی می کند؟ اینها هم جز مردمان همین سرزمین اند، جز زن های همین مملکتند و همان فشاری بهشان وارد می شود که به بقیه. بقیه حق دارند کرور کرور از مملکت بروند بیرون و اینها نه؟

البته می فهمم برای دوستان سخت است کسی را که در ویترین ملی جور دیگری دیده اند حالا آن طرف در ویترین شبکه جم جوری ببینند که دارند ۳۶ سال سعی می کنند نبینند و بگویند ما همچین مردمانی نداریم اصلن.

این شبکه های فارسی زبان هر بدی داشته باشند این خوبی را دارند که ویترین ملی دیگر نمی تواند هر دروغی را به راحتی به خورد ملت بدهد. دروغ های دیگری هم موجودند!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۰۰:۴۰
سورمه

کتابخانه عمومی نیویورک اسنادی رو در معرض دید همگان قرار داده که بین اون ها طراحی های فوق العاده اوژن فلاندن هم از مکان های مختلف ایران به چشم می خوره و البته عکس های دیگه ای هم درباره ایران وجود داره.

نتیجه جستجو برای ایران: 

http://digitalcollections.nypl.org/search/index…


کاخ گلستان


تخت مرمر در کاخ گلستان


پاسارگاد


برج طغرل ری


خیابان های تهران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۱۴
سورمه

واقعن نباید شب یلدا در ایران تعطیل رسمی باشد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۳
سورمه

نمی خواستم راجع به روز منع خشونت علیه زنان چیزی بنویسم ، به خاطر اتفاق های این یک ماه اخیر، از عصبانیتم شاید و از اینکه انقدر حجم خشونت بالاست که حس می کنی حرف زدن درباره این روز تاثیری روی هیچ چیز ندارد. اما ماجرای منع اجرای نوازندگان زن در ارکستر سمفونیک تهران در افتتاحیه رقابت های کشتی نطقم را باز کرد.


منع اجرای نوازندگان زن در ارکستر سمفونیک تهران و نوع برخوردی که با آنها صورت گرفته است آنهم برای اجرای سرود ملی بسیار مغرضانه و نمادین به نظر می رسد. جالب است که قطعن برگزار کنندگان با علم به اینکه نیمی از نوازندگان زن هستند آنها را برای اجرا دعوت کرده اند و باز با علم به اینکه نمی خواهند اجازه اجرا به زنان نوازنده بدهند. این چه معنایی غیر از تحقیر عمدی و نمادین زن ها می تواند داشته باشد.


زنان عزیز شما نمی توانید سرود ملی کشورتان را بنوازید پس شاید بهتر باشد به احترامش هم بلند نشوید و نخوانیدش. باز جای خوشحالیست که کل اجرا به این دلیل لغو شد و رهبر ارکستر سمفونیک تهران زیر بار اجرا بدون نیمی از نوازندگانش نرفت.


به نظر می رسد به آینده وضعیت زنان در ایران نباید امید داشت. وقتی می شود به آینده امیدوار بود که دستاوردهایی که سالیان سال به دست آمده اند، آرام و به تدریج به ثمر بنشیند، نه اینکه هر روز شاهد گام به گام عقب رفتن و تخریب دستاوردهای زنان در تمام این سالیان باشیم. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۵
سورمه

این هفته درگیر استخدامی ها بودم. اکثر کسانی که می آیند برای کارگری در خط تولید متولدین 73 تا 66 هستند. تعداد دهه هفتادی ها نسبتن بیشتر است. همه دیپلم دارند، اغلب از هنرستان و کار و دانش.

مراجعان این هفته حدود سی نفر بودند که اغلب جای دیگری کار کرده بودند یا کار می کردند. خیلی هاشان در صنایع وابسته به خودروسازی کار می کردند، انواع قطعه سازی ها و شرکت های کوچک وابسته به خودروسازی های بزرگ، که حالا با رکود بازار خودرو شرکت هاشان ورشکست شده بودند یا تعدیل نیرو کرده بودند. 

خیلی هاشان خانواده های کشاورزی دارند که در روستا زندگی می کنند و از روستا به شهر آمده اند برای کار، چون در شهرستان کار کمتر است و چون کشاورزی یک شغل فصلی است.
اغلب در شهرهای حاشیه تهران مثل شهرقدس، رباط کریم و اسلام شهر ساکن هستند. 
آنها که در صنایع مرتبط با ساختمان سازی کار می کرده اند هم وضعیت مشابهی دارند مثل آهن فروش ها و معاملات ملکی ها.

این هفته، به این موضوع فکر می کردم که مشاغلی که اینها ازش بیکار شده اند یکجورهایی در حال حاضر آفت کشور است. کشاورزی 92 درصد آب ایران را مصرف می کند و ما را به سرعت به پرتگاه بی آبی نزدیک می کند. محصولاتی مثل هندانه و سیب که پرآب بر هستند منطقن دیگر نباید در ایران تولید شوند و برای بقیه محصولات هم باید از آبیاری مکانیزه استفاده شود. به طور کلی کشاورزی باید در کشور ما کم شود.

صنایع خودروسازی غیر از اینکه خودرو بی کیفیت تولید می کنند و پول هنگفتی بابتش می گیرند باعث روز به روز بدتر شدن ترافیک و آلودگی روز افزون هوا می شوند.
ساختمان سازی هم که هر روز باغ ها و درخت ها را در می نوردد و زمین ها را می بلعد.
اما با همه اینها وقتی اینهمه آدم در این زمینه ها مشغول کارند، آدم هایی که هیچ مهارت تخصصی ندارند و فقط می توانند کارهای یدی انجام دهند و هر روز از کار بیکار می شوند،  باید برایشان به فکر مشاغل جایگزین باشیم.

به نظر می رسد برنامه ریزی و تصمیم گیری همه جانبه تر و جدی تری بابت همه این مسائل باید انجام شود. با اسم گذاری هایی مثل «دولت محیط زیست» یا همه فعالیت های مردمی که در حال حاضر با زحمت فراوان از سوی ان جی اوها در حال اجراست، این جریان ختم به خیر نخواهد شد، چون تصمیم گیری تخصصی تری لازم است و خیلی از دستگاه ها باید درگیر شوند. در حالیکه  ما  امروز مجبوریم هر چند وقت یک بار حداقل ها را هم توضیح دهیم و یکی از وزیران دولت را توجیه کنیم که فلان جا سد نزند یا فلان جنگل را از بین نبرد، اینها باید بدیهیاتی باشد  که همه بدنه دولت و تصمیم گیرندگان درباره آن توجیه اند و فکرها به سمت اهداف کلان تر و موثری تری معطوف شود.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۰۸:۴۰
سورمه

نیروی انسانی در ایران معنی هیچ می دهد. نیروی بیکار انقدر زیاد شده که سازمان ها به سمت این تفکر رفته اند  که اگر خوب کار نکرد، اگر کوچکترین مساله ای داشت، اگر اعتراض کرد، اگر پررو بازی درآورد، قراردادش را تمدید نمی کنیم. آن هایی هم که در سازمان می مانند مدام با قرارداد تهدید می شوند. قراردادها اغلب یک ماهه هستند یا نهایتن سه ماهه و حتا 25 روزه هم دیده شده است. این علاقه به نشان دادن قدرت از کجا آمده است؟ 
 
یک دلیل مهم کم شدن اعتماد و زیاد شدن زیر آب زنی و دروغ گویی در سازمان ها همین است. وقتی امنیتی وجود ندارد و در کنار آن امکانات و منابع و کار کم است، آدم ها تنها به دنبال از دست ندادن وضعیت موجودند و حاضرند برای حفظش به هر کاری دست بزنند. وقتی آدم ها مدام تهدید شوند و بترسند، یاد می گیرند خشم و اعتراضشان را به شکل های مخفیانه ابراز کنند. یکی از دلایل زیاد شدن بدجنسی ها این است که محیط آدم ها امن نیست. رسمی بودن نیروی کار شاید این عیب را داشته باشد که دست و پای کارفرما را می بندد اما این حسن را دارد که نیروی رسمی چون دغدغه قرارداد ندارد شفاف تر است، حرفش را رک می زند و اعتراضش را می کند.
 
چند روز پیش به کسی می گفتم ما از همه چیز فقط عیبش را گرفته ایم. اقتصادمان دولتی است و از این نظر به کشورهای کمونیستی شبیهیم اما از نظر اهمیت به نیروی انسانی آخر سرمایه داری کارگر له کن هستیم! باید برای این ملغمه ای که اختراع کرده ایم نام درخوری پیدا کنیم! ملغمه ای که حتا دقیقن مشخص نیست به نفع کیست.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۵
سورمه