سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

دیروز همراه یک تور تهرانگردی بودم درباره مصدق. سرپرست گروه تاریخ را برایمان دوره کرد و از تولد تا مرگ مصدق را شیرین و با جزییات برایمان تعریف کرد. یک جاهایی اشکم سرازیر شد از سرنوشت مان. از دسیسه چینی ها و نقشه های عجیب و غریبی که برایمان کشیدند. دیروز که همراه قصه کودتا 28 مرداد  و سر مزار کشته شدگان سی تیر بودم فکر نمی کردم چندساعت بعد در کشور همسایه کودتا شود.

گویا کودتا در ترکیه شکست خورده و امیدوارم شکست خورده بماند و باعث مشکلات بیشتر برای ترکیه نشود. برعکس بعضی ها که در همین چندساعت گفتند دلشان خنک شده و اردوغان حقش بود من فکر می کنم اینجور وقت ها نباید انقدر خودخواه بود و به شخصیت ها فکر کرد. باید به مردم آن سرزمین فکر کرد و عاقبتشان. بگذریم از اینکه ناامنی در کشورهای دور و بر ما برای ما هم خوب نخواهد بود.

کودتای 28 مرداد برای مردم ایران آنچنان ناامیدی و افسردگی به همراه داشت و آنچنان اثرات عمیقی گذاشت که هنوز از بین نرفته است و در ناخوآگاه ما باقیست. ما هنوز حق داریم به قدرت های جهان به خاطر آنچه شصت سال پیش بر سر ما آوردند بدبین باشیم. شصت سال یعنی همین چند وقت پیش. یعنی آدم های زیادی دور برمان هستند که آنوقت ها هم بوده اند و بدتر از آن، انگار هنوز خیلی چیزها تغییر نکرده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۰۹:۰۲
سورمه

مرد ۴۳ ساله است و زن ۳۵ ساله. سه بچه دارند دو دختر و یک پسر. بزرگترینشان دانشجوست و کوچکترینشان راهنمایی. خانه شان کمتر از پنجاه متر است با یک اتاق خواب. مرد ۱۲ ساعت در روز کار می کند. زن خانه دار است. مشکل مرد اینطور که بیان می کند کم شدن ارتباط عاطفیشان در این دوسال است و البته کم شدن ارتباط جنسی و بی میلی زن. بحث جلو می رود حرف می زند از بی حوصلگی زن، حضور دائمی بچه ها، و کمبود جا. از حرف هایش می فهمم زن یکبار همین چندماه پیش کلی قرص خواب خورده. نمی دانم چرا مرد روی این حرفش خیلی نمی ماند. زن بی حوصله است،بیرون نمی رود،رابطه اش با فامیلش قطع است،دوستی ندارد،کار نمی کند،تفریح نمی کند...  افسرده است. 
مرد مدام از این می گوید که چقدر زنش را دوست دارد و تا به حال به کسی بد نگاه نکرده و فکر بودن با کس دیگری نبوده و نیست. به شک هایش درباره برادرش می گوید. به اینکه دوست دارد زنش چطور لباس بپوشد. از ترسهایش درباره از دست دادن زنش.  

به همه خانه های کمتر از پنجاه متر فکر می کنم. به همه زن های خانه دار و مردان کارگر با ۱۲ ساعت کار و شیفت شب. به بچه های قد و نیم قدشان. به آرزوهایشان برای سکس. به زن و مردی که چون هیچ جایی برای انجام«آن کار»ندارند باهم می روند حمام. به بچه هایی که  دست زدن پدرشان به مادرشان را بد می دانند.  به زن و مردی فکر می کنم که می نشینند جلوی تلویزیون و سریال های رنگ و وارنگ می بیندد با خانه های درندشت، روابط پر از خیانت، رابطه های جنسی زیاد...

می روم به گذشته ها. به مردمی فکر می کنم در خانه های حیاط دار زمان پهلوی اول که چندتا خانوار توی یک خانه زندگی می کردند، هر کدام در یک اتاق. بعد شب های تابستان همه جا می انداختند توی ایوان یا بالای پشت بام می خوابیدند. همه همسایه ها انگار فامیل بزرگی بودند باهم. به روابطی فکر می کنم که توی این خانه ها شکل می گرفت. اذیت های جنسی، بچه آزاری ها، روابط نامشروع. و همیشه پوشیده می ماند. یاد کتاب همسایه های احمد محمود می افتم که تصویری اینچنین را در کتاب نشانمان می دهد. کتابی که هم قبل انقلاب ممنوع بود و هم بعد انقلاب. 
به حرف های این روزهای بعضی کارشناسان فکر می کنم که حرف از مهم بودن سکس می زنند، اهمیت سکس در طلاق ها. به همه تبلیغات ماهواره برای سایز سینه و افزایش میل جنسی فکر می کنم. آیا کسی تا به حال به تاثیر متراژ خانه روی سکس فکر کرده؟ یا تاثیر تعداد بچه ها روی میل جنسی؟ یاد کتاب «و حتی یک کلمه هم نگفت» هاینریش بل می افتم. الان بهتر می فهمم چرا این کتاب سال هاست تجدید چاپ نمی شود. 

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۰:۲۱
سورمه

پرویز تناولی به دلیل نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی از طریق مجسمه سازی با شکایت نیروی انتظامی ممنوع الخروج شده است. اینکه چطور با مجسمه سازی می شود به انتشار اکاذیب پرداخت را لابد نیروی انتظامی با ذهن روشن و غیر مشوشش می تواند توضیح بدهد ولی چیزی که این روزها بعد از مرگ کیارستمی و پهن کردن فرش قرمز برای جسدش بیشتر خود را به رخ می کشد این است که در این سرزمین هنرمند خوب، هنرمند مرده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۰
سورمه

هنگامى که بلاش ساسانی (٤٨٨-٤٨٤ میلادی) تصمیم به ایجاد حمام هاى عمومى مى گیرد با مخالفت شدید بزرگان دین رو به رو مى شود. زیرا این کار را بی حرمتى به دین مى شمردند.

از کتاب معماری ایران و جهان در سپهر فرهنگ ایران، دکتر نوری

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۳
سورمه

می دانید بعضی واکنش ها، بعضی حرف ها، انقدر حال آدم را خوب می کنند که آدم دوست دارد برود گوینده شان را محکم بغل کند. به خصوص وقتی در دنیایی زندگی کنید که قحطی ذهن های روشن است یا حداقل تریبون ها کمتر دست کسانی می افتد که ذهن های زیبا دارند.

ترانه علیدوستی در نشست خبری فیلم فروشنده حرف هایی درباره نژادپرستی با اصحاب رسانه زده است که باید آن را طلا گرفت.

متاسفانه در ایران حرف های نژادپرستانه یا جنسیت زده زدن نه تابوست، نه خطری را متوجه کسی می کند. درست است که نژاد پرستی و سکسیسم در همه جای دنیا وجود دارد اما حداقل به دلیل تمام تلاش ها و جنبش ها حقوق بشری و قوانینی که وضع شده آدم ها نمی توانند انقدر راحت حرف های نژادپرستانه و جنسیت زده بزنند.

بله من فکر می کنم ما جز نژادپرست ترین مردمانیم منتها کسی درباره اش تحقیق نکرده است یا نگذاشتند که تحقیق کند. رفتار ما با مهاجران و نظراتمان درباره کشورهای همسایه همه چیز را روشن می کند. آن هم ما ایرانیانی که خودمان در سراسر دنیا مهاجریم. فکر می کنیم حق داریم از امکانات اروپا و آمریکا استفاده کنیم اما افغان ها و عرب ها حق مشابهی ندارند.

ما حتی نسبت به قومیت های سرزمین خودمان هم همین وضعیت را داریم. هر قومیتی خودش را از دیگران برتر می داند و بقیه را تحقیر می کند. بیشتر از همه شاید عرب های خوزستان در تیررس قرار داشته باشند.

در اهواز اگر ماشین جلویی شما پنجره اش باز شود و آشغالی از آن به بیرون پرت شود به احتمال زیاد یکی از سرنشینان همراهتان خواهد گفت :عرب بی فرهنگ! بدون فکر کردن به این موضوع که این صحنه را با کمال تاسف در سراسر ایران می شود دید!

من حتی دیده ام که برخی مدیران هنگام استخدام کارگر به قومیت افراد توجه می کنند و برخی را به دلیل کلیشه های ذهنی که درباره یک قوم دارند به راحتی رد می کنند چون ما در قانون کار هیچ قانونی برای جلوگیری از تبعیض جنسیتی، قومی، نژادی و مذهبی نداریم. دیده ام که می گویند لرها دعواییند، ترک ها نمی فهمند و مازندرانی ها بدجنسند.

شاید در قانون اساسی از برابری جنسیت ها و قومیت ها صحبت شده باشد اما در عمل چنین مفهومی به ندرت در بین ما دیده می شود.

تبعیض مذهبی هم یکی دیگر از انواع تبعیضی است که بسیار به کار می بریم. غیر از حکومت که اجازه پیشرفت مردم با کیش های دیگر را به خصوص در مشاغل دولتی نمی دهد یا مثلا جلوی مهاجرت مردمان سیستان بلوچستان را به دلیل سنی بودن به دیگر نقاط ایران می گیرد ما هنوز هم از ضرب المثل هایی مثل «راوی سنی بوده» استفاده می کنیم یا سال های زیادی زرتشتی ها، سنی ها، یهودی ها، مسیحی ها و صابیین را «نجس» خوانده ایم و شاید هنوز هم می خوانیم.

درباره زنان هم که وضعیت روشن است و برایش مثال هرروزه وجود دارد. مثلا در محل کارم چون مدتی سرپرست مهدکودک کارخانه بوده ام هنوز بعضی همکاران وظیفه خود می دانند من را روشن کنند که مهدکودک هزینه ای بیش نیست و بهتر است که نباشد یا در واقع «باید» که نباشد.

دیروز یک همکار آقا با من صحبت می کرد و می گفت نه تنها مهدکودک هزینه است بلکه به نظرش اصلن نیروی خانم خوب کار نمی کند و مدام در حال وقت تلف کردن است و بهتر است استخدام نشود.

اینکه مردهایی که حتی در سازمان قدرت عزل و نصب و تصمیم گیری درباره استخدام افراد را ندارند و حتی در موقعیتی نیستند که بتوانند چیزی را تعیین کنند، به خود اجازه می دهند مدام درباره حق کار زنان نظر دهند چیزی غیر از یک فرهنگ مریض جنسیت زده نیست.

راه درازی در پیش است و ذهن های پر تبعیض ما زندگی را بر هم نوعانمان سخت می کند و در این برهوت نگاه ها، حرف ها و ذهن های انسانی، آدم هایی مثل ترانه علیدوستی را باید قدر دانست و ازشان یک دنیا ممنون بود که هستند و از تریبون ها نه برای قدرت نمایی و خودی نشان دادن که برای یادآوری ارزش های انسانی استفاده می کنند.


پیوندهای مرتبط:

صحبت های ترانه علیدوستی درباره نگاه نژادپرستانه

حرف های فرهادی، حسینی و علیدوستی در نشست «فروشند»

عکس از اینجا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۰
سورمه

چه بهتر از این که هفته را بعد از تعطیلات از دوشنبه آغاز کنید با خبر نخل طلای شهاب حسینی و اصغر فرهادی، آنهم وقتی نخل های طلایشان را در دوم خرداد گرفته باشند.

بعدن نوشت: گویا نخل های دوستان طلا نیستند و جشنواره کن کلن دوتا نخل طلابیشتر ندارد ولی از آنجاییکه برای من فرقی با نخل طلا ندارد متن را تصحیح نمی کنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۴
سورمه

دیروز دکتر کاوه مدنی استاد امپریال کالج لندن در اهواز به سخنرانی درباره مساله آب در ایران پرداخته است. خواهشم این است که این دو لینکی که می گذارم بخوانید. فکر می کنم همه مان موظفیم آگاهیمان را در رابطه با آب و مسائل محیط زیستی ارتقا دهیم تا باهم بر وضعیت فعلی فائق آییم. اما بدون آگاهی حرکت کردن می تواند اوضاع را بدتر و پیچیده تر کند.


بحران آب در کشور با تفکر سازه ای حل نمی شود


اعتراض به مادرکشی در کارون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۰۸
سورمه


قرآن هم می گوید و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفو. مفهوم آن برای من این است که خدا می خواهد شعوب و قبایل باشند و شناخته هم بشوند زیرا اگر شناخته نشوند توی بلبشوی دنیای سردرگم گم می شوند. کما اینکه اگر از ایرانی هویتش را بگیرند دیگر هیچی نیست. نان که ندارد، علم که ندارد. صفت که ندارد. نفت و دین را هم که همه ی مردم دنیا دارند و به آنچه دارند دلخوشند. پس ما چه کاره ایم و راستی را که اگر مردم دنیا شعوب و قبایل نبودند و زبانشان و فرهنگشان و راه و روششان گونانگون نبود، همان اسکندر به آسانی همه دنیا را می خورد. همین شعوب و قبایل است که نمی گذارد یک زورگو همه دنیا را یکجا بخورد. این است که الویت را به ایرانی بودن می دهم.

نظرات مهدی آذر یزدی، منتشر شده در فصلنامه فرهنگ مردم، شماره 43  و 44، پاییز و زمستان 1391

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۰۴
سورمه

قسمتی از مقاله محمد فاضلی به نام «باید خشمگین باشیم» در نشریه اندیشه پویا:


به واقع اگر رانت محیط زیست نبود، نظام اجتماعی و سیاسی ایران پیش تز این مجبور به پاسخ گویی و چاره اندیشی درباره ناکارآمدی های حوزه محیط زیست می شدهمان گونه که رانت نفت به دولت ها اجازه می دهد که بوروکراسی ای با پنج میلیون نفر کارمند حقوق بگیر داشته باشد، رانت محیط زیست نیز به دولت و ملت اجازه می دهد تا به قیمت اضافه کشت و اضافه برداشت از آبخوان ها و البته با میانگین عملکرد زیر سه تن گندم، به نیازهای کشور در کوتاه مدت و به گونه ای ناپایدار پاسخ دهند.

 اگر رانت محیط زیست-از جمله رانت آب و انرژی نبود- نظام کشاورزی باید پیش از این پاسخگوی این عملکرد خود می بود و توضیح می داد که چرا در حالی که در مصر و فرانسه به ترتیب در هر هکتار 6.8 و 7.4 تن محصول برداشت می شود، در ایران در هر هکتار به طور متوسط زیر سه تن محصول برداشت می شود؟

زمانی که جشن خودکفایی گندم برگزار می شد باید پاسخ داده می شد که آیا این خودکفایی به صورت پایدار و با افزایش بهره وری کسب شده یا با افزایش برداشت از آب های زیرزمینی، افزایش مصرف کودشیمیایی و زیرکشت بردن اراضی بیشتر به قیمت بالا بردن میزان مصرف آب های تجدید ناپذیر؟

در حالی که به پشتوانه درآمدهای نفتی سالانه حداقل 2-4 میلیارد دلار صرف ساخت سدهایی شده است که پشت برخی از آنها آبی جمع نشده، یا در برخی موارد این سدسازی ها منجر بخ نابودی تالاب ها و پاک تراشی جنگل ها شده اند، یا به پشتوانه همین درآمدهای نفتی از وسط جنگل ابر جاده کشیده شده است؛ باید نشان داده می شد که استفاده از رانت محیط زیست چرحه ای پدید آورده که چرخه رذیلت است.

واقعیت آن است که قیمت نداشتن نهاده های محیط زیستی، چرخه ای از ناکارآمدی را در ایران رقم زده و سهم محیط زیست در توسعه اقتصادی،نرخ های رشد و شاخص های عملکرد ارزیابی نشده است.


باید خشمگین باشیم، محمد فاضلی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دوماهنامه اندیشه پویا، آذر و دی 94

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۳۰
سورمه

 دیروز خانوادگی تشریف بردیم و با تکرار به هر دو لیست رای دادیم و خیلی هم لذت بردیم از فضایی که بر حوزه رای گیری حاکم بود. جو حوزه مثل جو کلاسی بود که شاگردها همه بر علیه معلم بداخلاقشان دست به یکی کرده اند تا یک جوری از کار برکنارش کنند. همه چند تا لیست با خودشان آورده بودند و مدام حواسشان بود کسی بی لیست یا بی خودکار نماند. همه هوای هم را داشتند. کاش بگذارند مردم اینجوری باشند، هوای همدیگر را داشته باشند و حالشان خوب باشد و بخندند و حس کنند تصمیمشان موثر است. کاش این راه نفس کشیدن حالا حالاها باز بماند. کاش این امید را از مردم نگیرند تا بفهمند می توانند این سرزمین را بهتر و بهتر و بهتر کنند.


*قسمتی از شعر سید علی صالحی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۰۳
سورمه