سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است



این تصویر اثر کمال الدین بهزاد است که برای قسمتی از خمسه نظامی کشیده شده. این اعتقاد وجود دارد که با استفاده از این نگاره می توان بعضی ناگفته ها درباره معماری ایران را درک کرد.


پیوند مرتبط:
کاخ خورنق در نگاه نظامی و بهزاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۳
سورمه



بنای دیگری که در زنجان ازش بازدید کردیم، رختشویخانه زنجان بود. دلیل وجودی بناخیلی جالب و نوعدوستانه بود.  شهردار آن زمان زنجان، شخصی به نام علی اکبر خان توفیقی بوده که زمین این بنا را خریداری کرده و دو برادر به نام های مشهدی اکبر معمار و مشهدی اسماعیل بنا این بنا را ساختند.




دلیل ساخت این بنا به وجود آوردن مکانی بود که زن ها بتوانند دور از سرما رخت های خود را بشورند که چنین موردی در هیچ جای دیگر ایران دیده نشده و در نوع خود شاید عجیب هم باشد.




رختشویخانه زنجان در حال حاضر به موزه مردم شناسی تبدیل شده.


پیوند مرتبط:
رختشویخانه زنجان در دالاهو

فیلم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۹
سورمه


در زنجان عمارتی هست به نام «ذوالفقاری» که مرمت شده و امروز موزه باستان شناسی زنجان است. در این موزه آثار مختلفی نگهداری می شود.


 از هیجان انگیز ترین این آثار یکی نمونه پارچه هایی است که به دوران ساسانی باز می گردد و می توانید بافت و رنگ آنها را ببینید. پارچه هایی متعلق به هزار و پانصد سال پیش!


اما هیجان انگیزتر از پارچه ها مردان نمکی هستند، به خصوص مرد نمکی شماره چهار که سالم ترین مرد نمکی است. 
داستان این است که در معدن نمک چهرآباد، در زمان حفر معدن جسدی پیدا می شود. گمان بر این بوده که این جسد تازه کشته شده است. به هر حال کار متوقف می شود و بعد از بررسی مشخص می شود که این جسد متعلق به...

متعلق به دوره هخامنشی است! فوق العاده نیست؟
این جسد به شکلی خشک شده که دست هایش حائل صورتش قرار گرفته و پنجه هایش نیمه باز است. حتا ناخن های این جسد سالم هستند. شاید جالبتر از آن لباسی است که بر تن این مرد دیده می شود و می تواند نشان دهد پوشش در آن زمان به چه شکل بوده است. این مرد 16 سال داشته و بر اساس لباس و گوشواره ای که بر گوش دارد گمان می رود از طبقه بالای جامعه بوده و نمی تواند یک کارگر معدن باشد.


پیوندهای مرتبط:
 منسوجات مردان نمکی
مردان نمکی روایتگر تاریخ کهن
موزه باستانشناسی ذوالفقاری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۶
سورمه


دوشنبه اولین جلسه درس تاریخ معاصر ایران بود. استاد از قاجارها شروع کرد و راجع به آقا محمد خان، لطفعلی خان زند، کریمخان، گربایدوف و... صحبت کرد.
دبیرستانی بودم که کتاب «خواجه تاجدار» ذبیح الله منصوری را خواندم و وقتی به قسمت لطفعلی خان زند و بلاهایی که آقا محمد خان سرش آورده بود رسیدم کل آن شب را گریه کردم. ولی امروز خیلی به این روایت ها از تاریخ مطمئن نیستم. فکر می کنم خیلی بیشتر باید بخوانم تا بفهمم اینها چقدر درست است. هم راجع به ماجرای آقا محمد خان و هم راجع به گریبایدوف به نظرم همه چیز خیلی یک طرفه است. 
خصوصن مسئله ای که با جریان گریبایدوف دارم «زن ها» هستند. هیچکس به این مساله توجه نمی کند که این زن های ارمنی و گرجی واقعن «می خواستند» ایران باشند یا نه. برای ایرانی جماعت انگار این قضیه اصلن جای سوال ندارد. خیلی از این زن ها اسرایی بودند که خرید و فروش شده بودند و بعد از اتفاقاتی، حالا شده بودند زن فلان مرد ایرانی یا از او بچه دار شده بودند. ناخودگاه یاد زن های ایزدی می افتم که حالا دست داعش هستند. مثلن اگر این زن ها چندین سال بعد بخواهد برگردند به جایی که بودند و مردانشان نگذارند از نظر چه کسی ممکن است اسمش بشود «ناموس پرستی»؟ گرچه فعلن دارم می خوانم و این نتیجه گیری نهایی نیست.

پ.ن: گاهی به شدت فکر می کنم تاریخ یا قسمتی از آن باید به وسیله ی زن ها و بچه ها و اقلیت ها بازنویسی شود. صداهایی در تاریخ انگار هیچوقت به گوش کسی نرسیده است. 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۵
سورمه

سفارت بریتانیا در سال 1925/1305 گزارش داد که: «مجلس ایران را نمی توان چندان جدی تلقی کرد. هیچ یک از نمایندگان استقلال رای ندارند، همچنان که انتخابات مجلس هم آزادانه انجام نمی شود. اگر اراده شاه بر تصویب لایحه ای قرار گیرد، آن لایحه تصویب می شود، و اگر شاه مخالف باشد، آن لایحه از دستور کار خارج خواهد شد. فقط موقعی که  شاه موضعی بی طرفانه دارد، بحث های بی هدف فراوانی در مجلس در می گیرد».
تاریخ ایران مدرن، یرواند آبراهامیان، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۰:۳۰
سورمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۰۵:۴۴
سورمه

استخدامی های سازمان های دولتی استان اعلام شده، شرکت نفت هم آگهی آزمون استخدامی داده و این آگهی ها مایوس کننده هستن چون تعداد زن هایی که استخدام می کنن انگشت شماره. اینهمه زنی که دارن درس می خونن و فارغ التحصیل می شن و دنبال کار می گردن خیلی راحت و واضح فقط به دلیل زن بودن (چیزی که خودشون در انتخابش هیچ نقشی نداشتن) کنار گذاشته می شن.

 لیست رشته های درخواستی رو نگاه می کنم و روبروی هر رشته نوشته مرد، مرد، مرد... من می دونم که مردهای شایسته ی زیادی وجود دارن ولی خیلی وقت ها زن ها ممکنه شایستگی بیشتری داشته باشن اما به همین راحتی نادیده گرفته می شن. با استعدادترین همکلاسی های من تو دوره ارشد زن بودن ولی الان باید یا تو خونه بشینن یا مثل شاگرد اول کلاس ما برن تو یه شهرستان کوچیک با ساعتی 4،5 تومن تو یکی از شعبه های پیام نور درس بدن، آدمایی که راحت می شه گفت نخبه هستن؛ بعد کسی که از اون ها لیاقت کمتری داره فقط به خاطر جنسیتش می تونه بره تو شرکت نفت استخدام شه بدون اینکه حتی تلاش کرده باشه.

انگار تو این سرزمین یک اراده ی جدی برای سرخورده کردن آدما وجود داره.

 
 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۵۱
سورمه

دانش آموز که بودم از جغرافیا و تاریخ بدم می اومد. بیشتر از جغرافیا، چون تاریخ باز یه داستانی داشت و حفظ کردنش راحت تر بود اما جغرافیا پر از اسم بود و محصولاتی که باید یادمون می موند مال کدوم شهر و استانه، کدوم استان کشاورزی داره و کدوم دامپروری، و من الان یکی از اون محصولات رو هم یادم نیست. فقط وقتی جغرافیا برام جالب می شد که با کاردستی همراه بود، مثلن باید آتشفشان درست می کردیم یا با کلاژ نقشه ی اروپا و آسیا رو نشون می دادیم.
حالا از اون زمان ها خیلی می گذره و من تازه به تاریخ جغرافیای این مملکت علاقمند شدم. می دونم خیلی ها هنوز هم علاقمند نیستن. سیستم آموزشی ما بیشترین ضربه رو به این مملکت می زنه چون نه تنها نمی تونه دانش آموزها رو به درسی که می خونن علاقمند کنه بلکه حتی خنثی هم نیست، بچه ها رو زده می کنه.
 دیروز تو ماشین بودیم با مخاطب خاص و ساعت تعطیلی مدارس بود. بی مقدمه گفتم «خوشحالم که مدرسه نمی رم» و واقعن خوشحالم از این موضوع. غیر از درسی که اکثر اوقات زورکی به خاطر نمره و آبرو و کنکور می خوندیم، جو اجتماعی مدرسه رو هم دوست نداشتم. فکر می کنم ما چیزی غیر از دیکتاتوری تو مدرسه هامون یاد نگرفتیم و همین طور رقابت. فکر می کنم دلیل اینکه ایرانی ها استاد کار تک نفره و در عین حال زیر آب زنی هستن همین باشه، می خوان فقط خودشون مطرح باشن. تو مدارس روحیه همکاری و همفکری تشویق نمی شد، مشورت به معنی تقلب بود. سوال کردن تشویق نمی شد و شاگردی زرنگ تر بود که کمتر سوال می کرد و معلم رو با سوال های احمقانه خسته نمی کرد. کسی که زودتر دستش رو بالا می گرفت زرنگ تر بود، کسی که بیشتر خودی نشون می داد.
سال ها طول کشید تا بفهمم تاریخ خوندن ممکنه به درد بخوره. که تاریخ یعنی دونستن ریشه ها، که از چه وقت بودیم و چرا اینطور بودیم و چی شد که اینطور شدیم. که جغرافیا یعنی دونستن اینکه این مملکت چقدر جاهای دیدنی و قشنگ داره که یه روز می شه رفت و همه رو دید. طول کشید تا معنی اون همه اسمی که مجبور بودیم حفظ کنیم رو بفهمم که این همه شهر با محصولات مختلف، یعنی مردم مختلف و متنوع با زبون های متنوع، آداب و رسوم و لباس و رقص و غذاهای مختلف. خیلی طول کشید که بفهمم مردم کشورهای دیگه این چیزا رو سرمایه می دونن و ازش فرهنگ و تمدنشون رو می سازن و بهش افتخار می کنن، به جای اینکه فقط نفت سرمایه و ارزشو همه چیزشون باشه،چیزایی که ما زمان دانش آموزیمون بی فایده و مزخرف می دونستیم که باید به زور یادشون بگیریم و از بر کنیم.
یادمه امتحان ها که تموم می شد بعضی بچه ها انقدر از کتاب هاشون حرصی و متنفر بودن که اونا رو پاره پاره می کردن و می ریختن تو خیابون و همیشه بعد امتحان تاریخ خیابون های نزدیک مدرسه بیشتر از همیشه پر بود از ورق های پاره که تو باد پخش می شدن.
فکر می کنم مدرسه چیزی به جز تنفر برای من یکی نداشت. از مخاطب خاص پرسیدم «به نظرت چطور باید یه روزی به بچمون یاد بدیم که مدرسه جای خوبیه؟»، واقعن چطور؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۱ ، ۱۵:۳۶
سورمه

امروز واقعن باید عزای عمومی اعلام می شد. ناراحتم، دلخورم، عصبانیم. مردم ما لیاقتشون این نیست. ما لیاقتمون این نیست. بابا دیگه زلزله بود، بهش می گن بلای «طبیعی». کسی فکر نمی کرد شماها مقصرین که خبر زلزله رو هم قایم می کنید. چرا انقدر آدم رو از خودتون متنفر می کنید؟ برای کی یا چی؟ یعنی کی می تونه با ایرانیا بدتر از این رفتار کنه؟ انقدر دم از عزت ایران می زنید. همه ی عزت ما رو از بین بردید. باز خوبه که مردم هستن و برای خودشون احترام قائلن. گرچه سردر گمن و نمی دونن چطور باید کمک کنن ولی دارن سعیشون رو می کنن. شما چی کار دارید می کنید به جز لاپوشونی و تظاهر و بی تفاوتی. به جز شعارهای مزخرف و سخنرانی های مزخرف تر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۱ ، ۲۲:۱۷
سورمه

دانشگاه شهید چمران اهواز به سلامتی و میمنت دخترخانوم ها رو تو رشته های مهندسی راه نمی ده. بقیه ی رشته ها هم تک جنسیتی هستن، مثلن بنا به سلیقه ی این دانشگاه نسبتن محترم روان شناسی بیشتر به خانوما میاد و حقوق به آقایون، همین طور علوم سیاسی بیشتر به خانوما میاد، حسابداری به آقایون، دیگه جونم براتون بگه که زمین شناسی بیشتر به آقایون میاد، شیمی محض به خانوما و ... برای فیض بردن از سلیقه ی دانشگاه محترم شهید چمران اهواز می تونید برید لینک زیر رو مشاهده کنید.

خدایا ملت ما را از این همه فرهیختگی مفرط و روز افزون مصون بدار! الهی آمین!
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۲۰
سورمه