یکی از دوستان برای تولد شوهرش در سال اول ازدواجشان از بس نمی دانست چه بخرد گیره کروات طلا خرید.همسرش هیچوقت از این گیره کروات استفاده نکرد و به آن علاقه ای نشان نداد. می گفت: «حالا اگه ما بودیم بالاخره به یه جاییمون وصلش می کردیم که طرف مقابل دلش خوش باشه. مثلن می زدیم به سرمون!»
یک دوست دیگر برای تولد شوهرش گوشی اپل خریده. شوهر مذکور که در دنیای دیجیتال خیلی وارد است و سلیقه خاصی دارد بعد از چند روز به این نتیجه رسیده که گوشی های قبلیش بهترند و خیلی خوشش نیامده و این را اعلام کرده.
دوست پسر دوست دیگرم برایش گوشی اپل خریده و یواشکی بدون اینکه دوست پسرش بفهمد به من گفته که این گوشی را دوست ندارد ولی تا کید کرده یک وقت چیزی نگویم که دوست پسرش ناراحت شود.
همسرم آشپزی اش بسیار خوب است و قبل از اینکه آشپزیش خوب باشد هم مثل خیلی از مردها این عادت را داشت که وقتی غذایی می خورد به جای دستتان درد نکند شروع کند به نقد کردن غذا. حتا شده خورشت قرمه سبزی من را جلوی جمع نقد کرده باشد. مشخص است که من تا به حال چنین کاری نکرده ام.
دارم فکر می کنم روش کداممان درست است. ما زن ها که چیزهایی را که دوست نداریم به دلیل دوست داشتن هایمان یا مراقبت از عزت نفس طرف مقابل نمی گوییم یا هدیه ای را که خوشمان نیامده، چون شوهرمان برایمان خریده و نمی خواهیم ناراحتش کنیم، می پوشیم و استفاده می کنیم یا مردها که در قید و بند این چیزها نیستند و ممکن است حتا فکر نکنند رفتارشان می تواند کسی را ناراحت کند؟ دلیل اینکه فکر نمی کنند هم لابد این است که ما زن ها همیشه مواظب عزت نفسشان بوده ایم، عزت نفسی که گاهی از فرط مراقبت ما پوشالی است.