سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

گاهی به جایی می رسیم که هیچ کس نمی تواند کمکمان کند جز خودمان. مساله این نیست که دیگران دوستمان ندارند یا برایشان مهم نیستیم یا نمی خواهند کمکمان کنند. مساله فقط این است که آنها ما نیستند و راه ما را انتخاب نمی کنند یعنی نمی توانند چنین کنند. آنها دوستمان دارند و با ذهنشان دنبال بهترین راه برایمان می گردند اما بهترین از نظر خودشان. اینجور وقت هاست که به منحصر به فرد بودن آدم ها پی می بریم و می فهمیم راحت نیست. شاید از دور منحصر به فرد بودن و خود بودن جالب و جذاب و فوق العاده باشد اما زمان تصمیم گیری که فرا می رسد می فهمیم که سخت است.

خودمان بودن گیج کننده  است. انقدر از بچگی بهمان گفته اند چه کنیم و چه نکنیم که گاهی روشن کردن مرز بین ما با دستورات قبلی سخت می شود. این من هستم یا مامان است که توی سر من حرف می زند؟ این منم یا اجبارها و توجیهات و مصلحت های اجتماعی و خانوادگی و ارتباطی؟ شناختن من و پیدا کردنش بین اینهمه زمزمه و سر و صدا سخت است.

آدم گاهی از واکنش خودش نسبت به بعضی چیزها تعجب می کند و می پرسد این دیگر از کجا آمد؟ این چه بود که گفتم؟ چرا این کار را کردم؟ و جوابی ندارد که بدهد. گاهی فکر می کنیم اگر فلان موقعیت پیش بیاید می میرم یا فلان کار را می کنم، ولی وقتی پیش می آید می بینیم که نمرده ایم و راست راست راه رفته ایم و حتی کارهای عجیبی هم آن وسط انجام داده ایم. ما خودمان را هم متعجب می کنیم بعد چطور ممکن است دیگران بتوانند به ما بگویند که چه کار باید بکنیم؟

نمی گویم نباید کمک گرفت یا مشورت کرد ولی فکر می کنم خیلی وقت ها ما خودمان می دانیم باید چه بکنیم. اگر از دیگری می پرسیم به خاطر دانستن نیست. می خواهیم یا جوری فکرمان تایید شود که برویم و آن کار را انجام دهیم یا جوری منصرفمان کنند که عذاب وجدان کم کاری هایمان کمتر آزارمان دهد. خلاصه اینکه جواب ها اغلب پیش خودمان است.

گاهی اما حرف زدن با یک دوست خوب می تواند کمکمان کند که برایمان روشن شود واقعن چه می خواهیم. دوستی که قضاوتمان نکند، باید و نباید ها و آرزوهای خودش را به خوردمان ندهد، و به همهمه ی مغز مغشوشمان چیزی اضافه نکند. کسی که کمک کند دست خودمان را بگیریم و «من» را از چاله ی سروصداهای آزار دهنده ی درونمان بیرون بکشیم. البته که این دوست ها بسیار کم یابند در نتیجه اگر یکی پیدا کردید دودستی بچسبید.

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۹:۱۶
سورمه

دارم کتاب زندگی و کارنامه علی خسروشاهی را می خوانم. علی خسروشاهی یکی از کارآفرینان قبل از انقلاب و بنیان گذار گروه صنعتی مینو است. این کتاب یکی از مجموعه کتاب هایی است که  علی اصغر سعیدی استاد دانشگاه تهران بر اساس پژوهش های بلند مدت و مفصلش درباره کارآفرینان ایرانی نوشته است. انقدر مصاحبه ها جالب، منابع استفاده شده متنوع و مطالب جذابند که دوست ندارم کتاب را زمین بگذارم.

این کتاب و کتاب های مشابه حرف های زیادی درباره تاریخ اقتصادی ایران برای گفتن دارند و ذهن ما را از این وضعیت سیاه و سفیدی که درون آن هستیم نجات می دهند و می فهمیم که حقیقت خاکستری است. همین طور باعث می شوند به رگه های فرهنگی در برخی مشکلاتمان آگاه شویم.

برداشت من از کتاب این است که یکی از مشکلات ما در اقتصاد احترام نگذاشتن به مالکیت خصوصی در همه دوران هاست که نه فقط از طریق دولت ها که از طرف مردم نیز در جریان بوده است. مثلا با اینکه در دهه 40 شمسی سیاست هایی برای حمایت از تولیدداخلی و در جهت صنعتی شدن ایران، اعمال می شود و واردات بعضی کالاها محدود یا ممنوع می شوند و تسهیلاتی به تولید کنندگان پرداخت می شود اما در دهه 50 از همین کارآفرینان که سرمایه خود را به خطر انداخته اند و با زحمت کارخانه هایی را برپا کرده و هزاران نفر را سرکار آورده اند خواسته می شود که به اجبار مقدار زیادی از سهام کارخانه هایشان را به کارگران و مردم ببخشند.

داستان مصادره ها و ملی کردن صنایع در دوران بعد از انقلاب هم با استدلال حمایت از مردم و مستضعفین حتمن معرف حضورتان هست.

اینطور به نظر می رسد که در همه دوران ها ما با کارآفرین دچار مشکل بوده ایم و دارای خواسته های دو گانه. هم سرمایه و تلاش و ایجاد صنعت را از او انتظار داشته ایم و هم او را جرثومه فساد و عامل استثمار توده ها می دانسته ایم.

باید بیشتر بخوانیم و به خودآگاهی بیشتری برسیم  تا شاید راهی برای ایرانمان بیابیم.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۸:۵۳
سورمه

عامل دیگر را شاید نگاه ویژه ایرانیان به برخی پدیده‌ها دانست که همواره در تاریخ، خود را نمایانده و در دوره قاجار، نگاه ادوارد پولاک، پزشک اروپایی دارالفنون را به خود کشانده است. او خودداری کلانتر شهر را از ارایه آمار ساکنان شهر، به اندیشه سنتی و تااندازه‌ای خرافه‌دوست ایرانیان نسبت می‌دهد که «به دلیل ترس از چشم‌زخم ... در مقابل چنین پرسش‌هائی از خود مقاومت نشان می‌دهند و به همین دلیل با سرشماری ١٨٥٩ که به فرمان شاه برگزار شد، سرسختانه مخالفت ورزیدند. همین سبق ذهن باعث شده است که ایرانی سن خود را مخفی نگاهدارد. هرگاه در این باره از او چیزی بپرسید بدون هیچ دقتی می‌گوید: «ای، سی چهل سال دارم» یا «پیرمردم». علت آن است که یا سن واقعی خود را مخفی نگاه می‌دارد و یا چون تاریخ تولدش ثبت نشده نمی‌تواند آن را به صورت دقیق ذکر کند».  آنگونه که بررسی روند دگرگونی آمار در ایران از یک‌صد و پنجاه سال پیش بدین‌سو نشان می‌دهد، دستیابی به آمار دقیق و درست از وضعیت جمعیت در ایران هنگامی که محقق می‌شود که بسترهای تاریخی مورد اشاره اصلاح شوند.


قسمتی از مطلب «قهر تاریخی ایرانیان با علم نوین آمار چرا به آشتی نمی‌انجامد»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۹:۳۱
سورمه

در سال 1358 اموال  51 سرمایه دار ایرانی به نام ملی کردن صنایع مصادره شد. کار آفرینانی در بین این اسامی حضور داشتند که با زحمت بسیار و در طول سال ها کارخانه هایی مانند مینو، ایران خودرو و کفش ملی را از هیچ ساخته بودند. بعضی از این کارآفرینان و مدیران با همتایان خود در دنیا قابل مقایسه بودند و دید جهانی داشتند. متاسفانه تفکری که به مالکیت و تلاش فرد احترام نمی گذاشت آنقدر در بین مردم فراگیر شده بود که هر کارآفرینی را دشمن خود می دیدند غافل از اینکه این مصادره ها و گرفتن آنچه آدم ها با زحمت و خون دل و افزودن بر تجربه و دانش در طول سال ها به دست آورده اند تیشه ای به ریشه ی اقتصاد ایران خواهد بود و نمی توان یک شبه ره صد ساله رفت. شاید به همین دلیل است که کارخانه ای مثل ارج بعد از گذشتن سال ها ورشکست می شود و ایران خودرو فقط با وصل بودن به پول نفت و حمایت های بی نظیر دولتی می تواند اینگونه سرپا بایستد در حالیکه روزی صاحبان این صنایع بر هوش و دانش و تلاش خود این کارخانه ها را بنا کرده بودند. شاید به همین دلیل امروز غصب زمین ها و خرید و فروش و ساخت و ساز در آنها انقدر فراگیر شده است.

در ادامه متن قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران را می آورم که در سال 58 تصویب شد و سراغاز نابودی صنایع ایران شد و شاید سرآغازی برای نابودی اخلاق.
اگر هر کدام از نام هایی را که در این لایحه آمده جستجو کنید، به نام کارخانه ها و برندهای بزرگی در ایران می رسید که خیلی هایشان امروز به سختی نفس می کشند، در حالیکه زمانی  نوآوری، سرآمدی و رو به رشد بودن از صفات بارز ایشان بود.


‌قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران
‌مصوب 58.4.10
‌نظام گذشته ضمن حمایت ظاهری از صنایع کشور که به بهای نابودی کشاورزی به عمل می‌آورد آنها را به صورت وسائلی برای چپاول سرمایه‌های ملی‌به دست عمال خود و وابستگی اقتصاد ایران به سرمایه‌داری خارجی و مصرفی ساختن کشور درآورده بود.
‌صنایع ایران بر پایه صنعت و اقتصاد وابسته به سرمایه‌داری غارتگر جهانی به وجود آمده بود و طبیعی بود که دیر یا زود دچار نابسامانی شود. آثار این‌نابسامانی در دو سه سال اخیر روز به روز نمایان‌تر می‌شد و در اعتصابات سال 1357 و بعد از سقوط رژیم به حد اعلی رسید و در اثر آشفتگی روابط‌کارگری و مدیریت و مالکیت از یک طرف و مشکلات سفارش مواد اولیه و فروش کالاهای ساخته شده از طرف دیگر دچار بحران شدید گردید و اینک‌نجات صنعت و اقتصاد کشور ایجاب می‌کند اقدامی قاطع در جهت احیاء و اداره صحیح و توسعه آنها به منظورهای ذیل به عمل آید:
‌الف: رعایت نظام اسلامی در مورد حقوق کار
ب: خروج اقتصاد ایران از وابستگی به نفت و احراز استقلال از طریق تولید نیازهای داخلی تا سرحد خودکفایی و توسعه صادرات
ج: گسترش زمینه کار و اشتغال و تخصص
‌د: قطع ید از عمال نظام استبدادی و استثمارگران
ه: احتراز از دولت سالاری و تشویق و حمایت از فعالیتهای غیر دولتی و ابتکار در بخش خصوصی لذا قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران در دو ماده‌اعلام می‌گردد.
قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران مصوب 1358/10/4
‌ماده 1 - صنایع موجود بر حسب شرایط به چهار دسته تقسیم می‌گردد و درباره هر گروه به نحو خاص عمل می‌شود:
‌الف - علاوه بر نفت، گاز، راه‌آهن، برق، شیلات که قبلاً ملی شده صنایع زیر نیز ملی می‌شوند:
‌الف 1 - صنایع تولید فلزاتی که در صنعت مصرف عمده دارند (‌مانند فولاد، مس و آلومینیوم) شامل مرحله نورد گرم ‌الف 2 - ساخت و مونتاژ کشتی هواپیما و اتومبیل
ب: صنایع و معادن بزرگی که صاحبان آن از طریق روابط غیر قانونی با رژیم گذشته، استفاده نامشروع از امکانات و تضییع حقوق عمومی به‌ثروتهای کلان دست یافته‌اند و برخی از آنها از کشور متواری هستند و دولت طبق لایحه قانونی شماره 6738 مورخ 1358.3.26 مدیریت آنها را در‌اختیار گرفته است. سهام این گونه اشخاص به تملک دولت در می‌آید. هر گونه رسیدگی مالی و فنی و حقوقی نسبت به این گونه اشخاص در اختیار‌دولت خواهد بود.
‌تبصره: بهای سهامی که طبق فرمان امام متعلق به بنیاد مستضعفان می‌شود، پس از ارزیابی در صورتی که مازاد بر دیون به دولت باشد، از طرف‌دولت به این بنیاد پرداخت می‌گردد.
ج: کارخانجات و مؤسساتی که وامهای قابل توجه برای احداث یا توسعه از بانکها دریافت داشته‌اند در صورتی که کل بدهی آنها از دارایی خالص‌آنان بالاتر باشد متعلق به دولت است و بقیه بدهی ایشان به عنوان طلب دولت و مردم به هر صورت که مقتضی باشد وصول خواهد شد. در صورتی که‌دارایی این واحدها بیشتر از مطالبات بانکها و مردم باشد. دولت به سمت مالک بانکها و نسبت به مطالبات خود و مردم در مالکیت آن واحد سهیم‌می‌شود.
‌د: کارخانجات و مؤسسات تولیدی که متعلق به بخش خصوصی بوده و وضع مالی و اقتصادی مساعدی دارند و مشمول بند ب ماده 1 نباشد بر‌اساس قبول اصل مالکیت مشروع مشروط، مالکیت آنها از طرف دولت به رسمیت شناخته می‌شود و مورد حمایت قانونی قرار می‌گیرد.
‌تبصره: بدهی‌ها، وثیقه‌ها و تضمین‌هایی که مالکین و مدیران مؤسسات مورد بحث در قبال وام بانکها داشته و سپرده‌اند به قوت خود باقی است و‌مطالبه خواهد شد.
‌ماده 2 - آیین‌نامه اجرایی این قانون باید ظرف مدت یک هفته به وسیله وزارتخانه‌های صنایع و معادن بازرگانی و سازمان برنامه و بودجه تنظیم‌شود و به تصویب هیأت وزیران برسد و افراد مشمول بند ب ماده 1 به تصویب جلسه مشترک وزرای بازرگانی، صنایع و معادن و سازمان برنامه و‌بودجه و نمایندگان شورای انقلاب اسلامی برسد و همراه با اصل لایحه اعلام گردد.
‌اسامی 51 نفر افراد مشمول بند ب قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران که به تصویب جلسه مشترک وزرای بازرگانی - صنایع و معادن - سازمان برنامه‌و بودجه و نمایندگان شورای انقلاب اسلامی رسیده است ذیلاً اعلام می‌شود.

1 - جعفر اخوان 26 - رضا رستگاراصفهانی
2 - حبیب ثابت 27 - عبدالحمید اخوان کاشانی
3 - گروه فرمانفرماییان (‌خانواده) 28 - علی شکرچیان
4 - علی رضایی 29 - رضا شکرچیان
5 - محمود رضایی 30 - ابراهیم فرین‌راد
6 - مراد اریه 31 - عبدالمجید اعلم
7 - رسول وهابزاده 32 - مهدی میراشراقی
8 - احمد خیامی 33 - مهدی هرندی
9 - محمود خیامی 34 - سعید هدایت
10 - منصور یاسینی 35 - محمد ابونصرعضد
11 - محمدرحیم ایروانی‌متقی 36 - برادران عمید حضور
12 - محمدتقی برخوردار 37 - حسن هراتی
13 - اکبر لاجوردیان 38 - مرتضی رحیم‌زاده خویی
14 - قاسم لاجوردی 39 - عبدالحمید قدیمی نوایی
15 - احمد لاجوردی 40 - عبدالمجید قدیمی نوایی
16 - سید محمود لاجوردی 41 - مهدی بوشهری
17 - حبیب لاجوردی 42 - مراد پناه‌پور
18 - علی‌اصغر پیروی 43 - علینقی اسدی
19 - محمدعلی مهدوی 44 - طاهر ضیائی
20 - خسرو ابتهاج 45 - علی حاج طرخانی
21 - آذر ابتهاج 46 - عنایت بهبهانی و برادر
22 - ابوالحسن ابتهاج 47 - کاظم خسروشاهی
23 - حسین دانشور 48 - محمد خسروشاهی
24 - علینقی عالیخانی 49 - برادران فولادی
25 - مرتضی رستگارجواهری 50 - مهدی نمازی
51 - اسدالله رشیدیان


پیوندهای مرتبط:

لایحه حفاظت و توسعه صنایع ایران یک لایحه فریبکارانه بود

  فرجام سرمایه دار

لایحه در صفحه مرکز پژوهش های مجلس 

سازمان صنایع ملی ایران

 اساسنامه سازمان صنایع ملی ایران

 یک سازمان جانشین بخش خصوصی


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۰۸:۲۹
سورمه

در آفتاب وسط ظهر وایساده بودم منتظر تاکسی. روزهای تعطیل هم که تاکسی کم است. خانمی زد روی ترمز و گفت تا جایی مرا می رساند. اول گفتم نه و این حرف ها بعد دیدم جدی اصرار می کند سوار شدم. 
گفت: یه جا پیاده تون می کنم که انقدر آفتاب نباشه. 
گفتم: فکر کردم نسل آدمایی مثل شما منقرض شده تو این دوره زمونه. 
گفت: اگه بخواید این روزا طبق زمونه پیش برید هیچکار نباید برای هیچکس بکنید. 
و من رو برد تا اونجایی که می خواستم برم و من مدام در حال تشکر بودم... نه فقط برای رسوندن، به خاطر اینکه روزم رو ساخت.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۲۳
سورمه

ظلم و بی اخلاقی دیگر واضح تر از این که کسی را که حقیقت را نوشته و افشاگری کرده بیندازی زندان و آن که تهمت ناروا زده و توهین کرده و زشت ترین حرف ها را زده ول کنی توی جامعه.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۳۴
سورمه

زخم های زندگی زیادند. نمی دانم باید چجور آدمی باشید که زخمی در زندگی نداشته باشید. زندگی با خودش درد و رنج و غم دارد.  زخم ها اما با هم متفاوتند. بعضی زخم ها هستند که می شود راحت و بلند بلند درباره شان حرف زد و حتی بهشان مباهات کرد و حمایت و توجه گرفت. این زخم ها خوبیشان این است که حمایت لازم را برای خوب شدن به دست می آورند. آدم ها می آیند دور شما جمع می شوند و به خاطر حادثه ای که ناراحتتان کرده با شما همدردی و همراهی می کنند. اما بعضی زخم ها را باید پنهان نگهداشت و این زخم ها غم انگیزترند چون درد این زخم ها تا مدت ها با شما خواهد ماند، نه به این دلیل که زخم های عمیق تر و آسیب زننده تری هستند (که چه بسا هستند) بلکه به این دلیل که نمی توانید درباره شان حرف بزنید. مجبورید مخفیشان کنید. مجبورید خودتان با خودتان حرف بزنید. خودتان به تنهایی به دنبال راه حل درمانتان بگردید و خودتان حال خودتان را خوب کنید. حتی اگر روزی درباره مشکلتان حرف زدید این حرف زدن هیچوقت آنطور نمی تواند کامل و با جزییات باشد. به همین دلیل است که سوگواری آدم برای این زخم ها و به دوش کشیدن دردشان بیشتر طول می کشد و حتی ممکن است تا زمان مرگ با آدم بمانند.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۱۰
سورمه

چند مهمان خارجی داشتیم که چیزی به انتهای سفرشان نمانده بود. آمده بودند برای قرارهای تجاری و شرکت در یک نمایشگاه. فکر کردیم چی بهشان هدیه بدهیم. به فکر فیلم ایرانی افتادیم. رفتیم یکی از بهترین فروشگاه های فیلم که همیشه خوش اخلاق و همراهند و حسابی اهل راهنمایی. بهشان ماجرا را گفتیم. دنبال فیلمی بودیم که غیر از خوب بودن فیلم، به تماشاگر حس خوب بدهد. اما مساله ای که بهش فکر نکرده بودیم زیرنویس انگلیسی بود. برایمان عجیب و ناراحت کننده بود که بسیاری از فیلم های خوب ما که با خودشان کلی حس خوب ایرانی دارند و حتی در جشنواره های مختلف دنیا شرکت کرده اند و جایزه برده اند زیرنویس انگلیسی ندارند. فیلم های قدیمی تر که هیچ، اصلا حرفش را نزنید. همین چند فیلمی هم که زیر نویس دارند متعلق به چندسال اخیرند. خلاصه فیلم های ما محدود شد به فیلم زیرنویس دارِ حس خوب دهنده!

نتیجه این شد که آواز گنجشکها، جدای نادر از سیمین، گذشته و در دنیای تو ساعت چند است را خریدیم به علاوه مجموعه فوق العاده ایرانگرد.

امیدوارم این وضعیت تغییر کند. غیر از اینها فهمیدیم که بعضی از فیلم های سینمای خانگی ممکن است دیگر هرگز تولید نشوند مثل فیلم خوب حوض نقاشی.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۴
سورمه

سعید مرتضوی را لااقل روزنامه خوان ها خیلی قبل تر از ماجرای کهریزک می شناختند. این چند روز با خواندن نامه اش و نظرات افراد مختلف راجع به نامه او و زنده شدن همه وقایع آن سال ها این سوال به ذهنم می آید که چرا می گذارند مردم آزاران انقدر بزرگ شوند تا کار به اینجا بکشد.

پیوند مرتبط:

ببخشید

نمی بخشیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۰۹
سورمه

برای تهیه این گزارش‌ها حدود ۵۰۰ کتاب، مقاله و گزارش را مطالعه و بررسی کردیم. بر این اساس، کل خلقیات منفی ایرانیان حدود یک میلیون و ۴۰۰ کلمه که البته بعضی از آن‌ها تکراری و بیش‌ترین تعداد خلقیات منفی هم مربوط به جبر و استبداد بوده است. پس از آن موضوع‌هایی دیگر چون تعصب نسبت به بیگانگان، تعصب نسبت به اقلیت‌های دینی، فساد دولتی، دزدی و غارت، خرافه‌پرستی و رعایت نکردن حقوق زنان مطرح شده است.

منبع

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۲۴
سورمه