سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

این دروغ آوریل به نظرم خیلی بی مزه است. در دنیایی که همه دارند به هم دروغ می گویند و اسنادی مثل پاناما نشان می دهد که آدم هایی که باید الگو و قابل اعتماد می بودند یک مشت دروغگوی فریبکار هستند دروغ آوریل چه معنی می تواند داشته باشد.

از آن بدتر ما ایرانی ها هستیم که همچین چیزی را وارد فرهنگمان کردیم و اسمش را گذاشتیم دروغ سیزده. نمی دانم با اینهمه دروغگویی و دزدی و فریبکاری چه کمبودی از این نظر در مملکتمان حس کردیم که نتیجه اش واردات فرهنگ دروغ بیمزه ی آوریل است.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۱
سورمه

1. باربارا دی آنجلیس در کتاب «تو آن گم شده ام هستی» تاکیدی می کند روی تعهد. جایی از کتاب تعریف می کند که در یکی از دوره هایش از حضار تعریف تعهد را می پرسد. مردی بلند می شود و می گوید «برای فهمیدن معنای تعهد باید به گوشت و تخم مرغ فکر کنید. مرغ درگیر است در حالیکه گاو متعهد است.»

2. در فیلم «چیزهایی هست که نمی دانی» جایی مهتاب کرامتی به علی مصفا می گوید «یک زمانی می خواستی دنیا رو عوض کنی، ولی الان رفتی تو غار تنهاییت و فقط نگاه می کنی. اگه می تونستی نگاه هم نمی کردی.»

3. پدربزرگم-خدا بیامرزدش- به نظرم خیلی سال بود که رفته بود درون غار تنهاییش و فقط نگاه می کرد. نه رابطه ی صمیمانه ای با کسی داشت، نه جایی که خیلی دلش بخواهد برود، نه کاری که دوست داشته باشد انجام دهد. می توانست ساعت ها بنشیند و با خودش حرف بزند. ساکت بود، زیاد پیش نمی آمد که بخندد، و اسیر گذشته بود. هزاران بار خاطراتش را برای تک تکمان تعریف کرده بود و هر مهمان جدیدی هم که می آمد باز تعریف می کرد. در یک جایی از گذشته مانده بود انگار.


حس می کنم بخشی از وجودم مانند اوست و حالا ممکن است کل وجودم را بگیرد. من نسبت به زندگی مانند مرغ ها رفتار می کنم. هر از چند گاهی یک تخمی می گذارم و تمام. انگار آن تخم کافی است در حالیکه می دانم خیلی بیشتر از آن می توانستم انجام دهم.  خودم را تمام و کمال وقف هیچ هدفی نمی کنم.

 حس می کنم نسبت به کل زندگی شبیه کسی شده ام که در غار نشسته و نگاه می کند و گاهی آرزو می کند کاش می توانست نگاه هم نکند.  درگیر چالش ها نمی شود چون ممکن است موفق نشود. دست به عمل نمی زند چون از شکست می ترسد. امتحان نمی کند چون قبلن امتحان کرده و شکست خورده است و حالا دیگر حوصله امتحان کردن را هم ندارد. مدام به نتیجه فکر می کند و قدم از قدم بر نمی دارد.

داشتم امروز فکر می کردم یک جایی باید بر علیه این احوالم شورش کنم وگرنه من هم پیرزن منزوی و عبوسی می شوم که در تنهایی با خودش حرف می زند و هیچ کس را دوست ندارد و فقط از گذشته حرف می زند.


یک قسمت دیگری از فیلم »چیزهایی هست که نمی دانی» یکی از شخصیت ها به علی مصفا می گوید:

«قیافه‌ت نِک و ناله. از بیست‌فرسخی پیداس برزخی. اصلاً همه‌تون انگار برزخید. همه‌تون منتظرید یه‌ چیزی بشه زنده‌گیتونو از این‌رو به اون‌رو بکنه. انگار زلزله‌ست. همه ناراضی‌ان. همه هم نشستن منتظرِ معجزه. هرکی رو می‌بینی داره غُر می‌زنه. بسّه دیگه بابا. از وضع‌ت ناراضی‌ای، یه تکونی به خودت بده. عوضش کن. نمی‌تونی، می‌ترسی، ولش کن. معجزه نمی‌شه.»

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۸
سورمه

۱. مطلبی را به مناسبت روز زن در یکی از گروه های تلگرام پست می کنم. مطلب در حمایت از زنان نوشته شده و پیام اصلیش این است که شاید اگر مادربزرگان ما انتخاب های دیگری پیش روی خود داشتند به جای آشپزی و بچه داری مدیر و مهندس می شدند. در گروه نهصد نفری فقط یک خانم درباره نوشته ای که به اشتراک گذاشته ام موضع می گیرد و می گوید به نظرش این نوشته ها را بیشتر مردان به اشتراک می گذارند زیرا برداشتی از دنیای زنانه ندارند و غریزه ی زن همان راه را به اون نشان می دهد که مادربزرگان ما می رفتند.

۲. یکی از دوستانم با کودکش ۸ ساعت پرواز خارجی را از سر گذرانده و بسیار بر او سخت گذشته. کودک یک ساله اش تمام طول پرواز در حال جیغ زدن و گریه کردن بوده و دوست من مادری درمانده که نمی دانسته چه باید بکند. چیزی که ناراحت ترش کرده  این است که هیچ زنی کمکش نکرده و حتا زن ها به او غر زده اند اما خوشبختانه دو مرد تا آنجا که از دستشان برآمده کمکش کرده اند.

۳. دوست دیگری امروز برایم پیامی را فوروارد کرده از مشاور استاندار فلان استان. این آقای مشاور سخنانی در حمایت از زنان گفته و آنها را تشویق کرده که برای برابری تلاش کنند. دوستم این مرد را با زنی مقایسه می کند که مسئول امور بانوان استان است و هیچ فعالیتی برای بهبود وضعیت زنان در کارنامه اش دیده نمی شود و گویا اعتقادی هم به این ماجرا ندارد.

 آیا زنان همدلی کمتری نسبت به همجنسانشان دارند؟  اگر این طور است دلیلش چیست؟ عادت به وضعیت موجود؟ بی حسی به مشکلات زنان؟ دیدن این مشکلات به صورت روزمره در زندگی خودشان یا مادرانشان، انقدر که برایشان دیگر مشکل به نظر نمی رسد و حس نمی کنند آن زن دیگر ممکن است به کمک نیاز داشته باشد؟

از طرفی شاید زنانی مثل من و دوستانم دچار سوگیری در قضاوت هستیم. مثلن شاید این مقایسه به کلی باطل است و نمی شود زنی که مراحل گزینش استانداری را گذرانده را با مردی در همان سطح قیاس کرد چون اصولن محدودیت ها و فرصت های زنان و مردان در استخدام با هم قابل قیاس نیست.  یا زنی که از بین نهصد نفر نظرش را می گوید نمی تواند نماینده همه زنان باشد. اما ماجرای هواپیما چه؟ در برابر بی قراری های یک کودک و سختی های مادرش چرا نباید زنی کمک کند؟ منطقی نیست که زنان درک بالاتری از مشکلات یک مادر داشته باشند؟  شاید عامل جنسیت اصولن  تعیین کننده نباشد و مثلن باید فاکتورهایی مثل اعتماد به نفس، هوش هیجانی، روابط اجتماعی و همدلی را لحاظ کرد. نظر شما چیست؟

به نظرم روی اینها باید فکر کنیم و  تحقیق. 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۲
سورمه

توصیه می کنم این مطلب را بخوانید. برای ما انسان های عصر شبکه های اجتماعی واجب است.


چرا دنیای مدرن برای مغزهای ما بد است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۷
سورمه


نگاه کردم دیدم آخرین پستم مربوط به 17 اسفند است. یعنی یکماه است چیزی ننوشته ام و این خوب نیست. شاید هم خوب باشد از این نظر که می توانم حالا چهارشنبه سوری، 8مارس، عید نوروز، روز مادر و سیزده به در را باهم بهتان تبریک بگویم.


امیدوارم سال 95 برای همه مان سال بهتری باشد و حال ایران بهتر شود و به آرزوهای معقولمان برسیم.برای خودم هم کلی  آرزو دارم که شاهدش یک عالم سبزه ی گره زده است.


امیدوارم سال جدید بیشتر بخوانم و بنویسم. خوشحال تر باشم و صبورتر. کمتر قضاوت کنم. بیشتر دوست داشته باشم. مهربان تر باشم. بیشتر بخندم. شجاع تر باشم و حرفم را راحتتر و مهربانانه تر بزنم.


امیدوارم آدم مفیدتری باشم. بیشتر کمک کنم. بیشتر عمل کنم و کمتر غر بزنم.


امیدوارم بتوانم زیبایی را بیشتر از زشتی در آدم ها پیدا کنم و اعتقادم به خوبی آدم ها بیشتر شود.


و امیدوارم همه مان کمک کنیم ایران جای بهتری شود برای زندگی خودمان و بچه هایمان.


آمین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۲
سورمه

قسمتی از مقاله محمد فاضلی به نام «باید خشمگین باشیم» در نشریه اندیشه پویا:


به واقع اگر رانت محیط زیست نبود، نظام اجتماعی و سیاسی ایران پیش تز این مجبور به پاسخ گویی و چاره اندیشی درباره ناکارآمدی های حوزه محیط زیست می شدهمان گونه که رانت نفت به دولت ها اجازه می دهد که بوروکراسی ای با پنج میلیون نفر کارمند حقوق بگیر داشته باشد، رانت محیط زیست نیز به دولت و ملت اجازه می دهد تا به قیمت اضافه کشت و اضافه برداشت از آبخوان ها و البته با میانگین عملکرد زیر سه تن گندم، به نیازهای کشور در کوتاه مدت و به گونه ای ناپایدار پاسخ دهند.

 اگر رانت محیط زیست-از جمله رانت آب و انرژی نبود- نظام کشاورزی باید پیش از این پاسخگوی این عملکرد خود می بود و توضیح می داد که چرا در حالی که در مصر و فرانسه به ترتیب در هر هکتار 6.8 و 7.4 تن محصول برداشت می شود، در ایران در هر هکتار به طور متوسط زیر سه تن محصول برداشت می شود؟

زمانی که جشن خودکفایی گندم برگزار می شد باید پاسخ داده می شد که آیا این خودکفایی به صورت پایدار و با افزایش بهره وری کسب شده یا با افزایش برداشت از آب های زیرزمینی، افزایش مصرف کودشیمیایی و زیرکشت بردن اراضی بیشتر به قیمت بالا بردن میزان مصرف آب های تجدید ناپذیر؟

در حالی که به پشتوانه درآمدهای نفتی سالانه حداقل 2-4 میلیارد دلار صرف ساخت سدهایی شده است که پشت برخی از آنها آبی جمع نشده، یا در برخی موارد این سدسازی ها منجر بخ نابودی تالاب ها و پاک تراشی جنگل ها شده اند، یا به پشتوانه همین درآمدهای نفتی از وسط جنگل ابر جاده کشیده شده است؛ باید نشان داده می شد که استفاده از رانت محیط زیست چرحه ای پدید آورده که چرخه رذیلت است.

واقعیت آن است که قیمت نداشتن نهاده های محیط زیستی، چرخه ای از ناکارآمدی را در ایران رقم زده و سهم محیط زیست در توسعه اقتصادی،نرخ های رشد و شاخص های عملکرد ارزیابی نشده است.


باید خشمگین باشیم، محمد فاضلی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دوماهنامه اندیشه پویا، آذر و دی 94

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۳۰
سورمه

عکس سید ممنوع التصویرمون رو در حال کاشت نهال براش فوروارد کردم.

میگه: مگه ممنوع النهال نشده؟

میگم: نه فعلن ممنوع العروسی شده.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۷
سورمه

پریروز خیابان توانیر را به سمت ولیعصر پیاده می رفتم که پسرکی هفت هشت ساله توی پیاده رو ترقه انداخت. از صدایش ترسیدم. اصولا درک نمی کنم چه لذتی در ترقه زدن هست.

همینطور که مسیرم را می رفتم دیدم پسرک هم جلوتر از من دارد می رود و رسید به مردی حدودن پنجاه ساله با موهای سفید. به مرد که رسیدم پسرک هم آنجا بود. کاملن مشخص بود با هدایت و نظارت مرد ترقه می زند. لابد مرد فکر می کرد چه روحیه ی جوان باحالی دارد.

پرسیدم «پسر شماست؟» تایید کرد. گفتم «بهش بگید ترقه نزنه تو خیابون.» سری تکان داد که یعنی باشه. یک قدم گذاشته بودم که بروم آرام گفت «انقده ترقه است دیگه چیزی نیست» و با دستش یک مقدار خیلی کوچکی را نشان داد که انقده یعنی چقدر. بهش گفتم «خودش شاید انقدر باشد ولی صدایش انقدر نیست.» نمی دانم باید چه می گفتم که بفهمد بقیه آدم ها هم توی این شهر حقی دارند و ترقه خیلی ها را اذیت می کند و می ترساند و چون نمی دانستم راهم را کشیدم و رفتم.

امسال در شبکه های اجتماعی پیام هایی دست به دست می شود که از مردم خواهش می کند چهارشنبه سوری را مثل یک جشن قدیمی و زیبای ایرانی برگزار کنند و سنت هایمان را پاس بدارند و آن شب را به شب موشک باران و پیچیدن صدای انفجار در شهر و لرزیدن شیشه ها تبدیل نکنند. امیدوارم که تاثیر داشته باشد و از روی آتش بپریم و قاشق زنی کنیم و مجبور نشویم از ترسمان دو شب در خانه بمانیم که مبادا زیر پایمان ترقه بزنند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۸
سورمه

«مملکت را به آسانی به دست نیاورده‌ایم که هر روباه و بچه و کره الاغی را بفرستیم آنجا. مجلس جای کره الاغ نیست! … مجلس جای زنان نیست؛ جای مردان است. بفرستید سرشان بلا بیاورند آبرویتان برود؟! ...

مجلس جای سوسول بازی نیست! به مجلس مرد بفرستید؛ حداقل کاری هم نکند آن یکی کار را بتواند بکند!»

اینها سخنان نادر قاضی پور نماینده ارومیه است. کاملش را اینجا می توانید بخوانید.


یکی باید به ایشان و امثال ایشان بگوید اگر شایستگی برای ورود به مجلس به اینهاست،بهتر است شترها را بفرستیم مجلس چون آن یکی کار را قطعن خیلی بهتراز شما انجام می دهند. اتفاقن واحد شمارششان نفر است، گرچه بسیار محترم تر از امثال شما هستند. تازه خیال آدم راحتتر هم هست که آنجا قانونی ضد مردم تصویب نمی کنند، مزخرف نمی گویند و از همه مهمتر به آنهایی بهشان رای داده اند توهین نمی کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۲
سورمه

از فردا نمایشگاه محیط زیست در محل دائمی نمایشگاه های تهران آغاز به کار می کنه.




همین طور مراسم گشایش پنل های تخصصی_بین المللی عروسک های بومی و نوروزی،  پنجشنبه ۱۳ اسفند در سالن همایش های موزه ملی برگزار می شه که عروسک های بومی هم درگالری موزه دوران اسلامی نمایش داده خواهد شد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۳۱
سورمه