سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

عاشق آهنگ جدید محسن چاوشی و سینا سرلک شدم. چقدر گویش ها و لهجه ها و زبان های محلی ایران دوست داشتنی اند و چقدر حال آدم را خوب می کنند. ۵۰ بار گوشش داده ام احتمالن تا الان.
اینجا بشنوید.

پیوندهای مرتبط:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۴
سورمه

یک بازیگر زن دیگر هم از کشور رفته. نمی دانم چرا مردم و غیر مردمی که انقدر روی این ماجرا حساسیت نشان می دهند یک لحظه به این موضوع فکر نمی کنند که به طور کلی خیلی ها این روزها از مملکت می روند و اینها هم مثل بقیه، چه فرقی می کند؟ اینها هم جز مردمان همین سرزمین اند، جز زن های همین مملکتند و همان فشاری بهشان وارد می شود که به بقیه. بقیه حق دارند کرور کرور از مملکت بروند بیرون و اینها نه؟

البته می فهمم برای دوستان سخت است کسی را که در ویترین ملی جور دیگری دیده اند حالا آن طرف در ویترین شبکه جم جوری ببینند که دارند ۳۶ سال سعی می کنند نبینند و بگویند ما همچین مردمانی نداریم اصلن.

این شبکه های فارسی زبان هر بدی داشته باشند این خوبی را دارند که ویترین ملی دیگر نمی تواند هر دروغی را به راحتی به خورد ملت بدهد. دروغ های دیگری هم موجودند!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۰۰:۴۰
سورمه

کتابخانه عمومی نیویورک اسنادی رو در معرض دید همگان قرار داده که بین اون ها طراحی های فوق العاده اوژن فلاندن هم از مکان های مختلف ایران به چشم می خوره و البته عکس های دیگه ای هم درباره ایران وجود داره.

نتیجه جستجو برای ایران: 

http://digitalcollections.nypl.org/search/index…


کاخ گلستان


تخت مرمر در کاخ گلستان


پاسارگاد


برج طغرل ری


خیابان های تهران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۱۴
سورمه

امروز با خبر درگذشت اینانلو شروع شد. خیلی خیلی زیاد ناراحت شدم. ناراحتیم فقط از درگذشت اینانلو نبود ناراحتی مضاعفی داشتم از اینکه این یکی دو سال ازش دلخور بودم، و حالا او دیگر نبود با دلخوری یا بی دلخوری من. یکجورهایی انگار ازش خوب خداحافظی نکرده باشم، عذاب وجدان داشتم.


یاد سال ۸۶ افتادم که برنامه «مردم ایران سلام» از ساعت ۶ صبح شروع می شد و من می نشستم پای برنامه و یکی از قسمت های جالبش همین بخش اینانلو بود با آن صدای جذاب و حرف های آموزنده اش. خیلی چیزها ازش یادگرفته بودم و امروز باورم نمی شد که دیگر نباشد. 


چقدر زندگی چنین وقت هایی پوچ و بی ارزش به نظر می رسد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۶
سورمه

بیماری هم جز زندگی است و هربار به آدم نشان می دهد که چقدر ناشکر است. تا وقتی سلامتی هست هزاران مساله برای غصه پیدا می کنیم اما وقتی بیماری آمد همه چیز معنایش را از دست می دهد و فقط سلامتی مهم می شود. گاهی فکر می کنم من که با یک بیماری موقت انقدر روحیه ام را از دست می دهم و زمین و زمان را سیاه می بینم، وای به حال آنها که بیماری لاعلاج یا دردهای همیشگی دارند. آدم حاضر است همه چیزش را بدهد ولی خودش یا عزیزش را در حال درد کشیدن نبیند. به امید شفای همه بیماران.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۷
سورمه