سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر» ثبت شده است



بنای دیگری که در زنجان ازش بازدید کردیم، رختشویخانه زنجان بود. دلیل وجودی بناخیلی جالب و نوعدوستانه بود.  شهردار آن زمان زنجان، شخصی به نام علی اکبر خان توفیقی بوده که زمین این بنا را خریداری کرده و دو برادر به نام های مشهدی اکبر معمار و مشهدی اسماعیل بنا این بنا را ساختند.




دلیل ساخت این بنا به وجود آوردن مکانی بود که زن ها بتوانند دور از سرما رخت های خود را بشورند که چنین موردی در هیچ جای دیگر ایران دیده نشده و در نوع خود شاید عجیب هم باشد.




رختشویخانه زنجان در حال حاضر به موزه مردم شناسی تبدیل شده.


پیوند مرتبط:
رختشویخانه زنجان در دالاهو

فیلم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۹
سورمه


در زنجان عمارتی هست به نام «ذوالفقاری» که مرمت شده و امروز موزه باستان شناسی زنجان است. در این موزه آثار مختلفی نگهداری می شود.


 از هیجان انگیز ترین این آثار یکی نمونه پارچه هایی است که به دوران ساسانی باز می گردد و می توانید بافت و رنگ آنها را ببینید. پارچه هایی متعلق به هزار و پانصد سال پیش!


اما هیجان انگیزتر از پارچه ها مردان نمکی هستند، به خصوص مرد نمکی شماره چهار که سالم ترین مرد نمکی است. 
داستان این است که در معدن نمک چهرآباد، در زمان حفر معدن جسدی پیدا می شود. گمان بر این بوده که این جسد تازه کشته شده است. به هر حال کار متوقف می شود و بعد از بررسی مشخص می شود که این جسد متعلق به...

متعلق به دوره هخامنشی است! فوق العاده نیست؟
این جسد به شکلی خشک شده که دست هایش حائل صورتش قرار گرفته و پنجه هایش نیمه باز است. حتا ناخن های این جسد سالم هستند. شاید جالبتر از آن لباسی است که بر تن این مرد دیده می شود و می تواند نشان دهد پوشش در آن زمان به چه شکل بوده است. این مرد 16 سال داشته و بر اساس لباس و گوشواره ای که بر گوش دارد گمان می رود از طبقه بالای جامعه بوده و نمی تواند یک کارگر معدن باشد.


پیوندهای مرتبط:
 منسوجات مردان نمکی
مردان نمکی روایتگر تاریخ کهن
موزه باستانشناسی ذوالفقاری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۶
سورمه

عکس ازاینجا

 
چند ماه پیش با ولورین و خانواده سفری داشتیم بهشوشو دزفول. از دیدنی هاچغازنبیلرا دیدیم وکاخ آپادانای شوشوقلعهوموزهاش را. تصمیممان این بود که بعد از اینها برویم داخل شهر ناهار بخوریم.
چغازنبیل یک اثر ثبت جهانی است و خیلی وقت های تعداد توریست های خارجی اش بیشتر از توریست های ایرانی است (درباره مسجد عتیق اصفهان هم این را دیده ام) و کاخ آپادانای شوش هم اثر بسیار مهمی است و با همه این ها فکر می کردیم حتمن رستورانی در شوش هست که در حد و اندازه ی این آثار باشد. یعنی یک توریست بتواند برود آنجا و غذای همین منطقه یا غذای سنتی ایرانی بخورد و لذت ببرد و بفهمد غذای ایرانی یعنی چه. به خصوص که تجربه ی رستوران مستوفی شوشتررا هم داشتیم و حسابی راضی بودیم و فکر می کردیم، خوب شوش که معروف تر است. اما حسابی ناامید شدیم وقتی فقط توانستیم یک رستوران که فقط چلوکباب داشت پیدا کنیم و نه غذای متنوعی در کار بود و نه معماری ایرانی یا فضای دلچسبی. گرچه عدو شاید سبب خیر شد،تا دزفول رفتیم وباغ فلاحت دزفولرا شناختیم که بالای یک پارکینگ 4 طبقه را با ذوق و سلیقه و زیبایی به رستوران روباز همراه با آلاچیق و جوی آب و باغچه تبدیل کرده بودند، ولی بعد آن روز هر وقت اسم شوش را می شنوم دلم می گیرد.
مگر چندتا شهر مثلشوشتوی دنیا هست؟ یا چندتا بنا شبیه چغازنبیل؟
پ.ن:خودم را ملامت می کنم که چرا از راهنمای یک زوج بلژیکی در چغازنبیل نپرسیدیم ناهار را قرار است کجا صرف کنند یا از راهنمای یک اتوبوس چینی. شاید جای خوبی را می شناختند و خوشحالمان می کردند. 
,

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۳۸
سورمه