سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

پدر

چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۵۶ ق.ظ

کارگر روزمزد است. کارش جا به جا کردن کیسه های شکر است. سوادش تا پنجم ابتدایی است. همسن من است.


معلوم است تا به حال پشت کامپیوتر ننشسته. به جای چپ کلیک، راست کلیک می کند. بهش طریق گرفتن موس و چطور علامت زدن سوالات را یاد می دهم و تاکید می کنم هر سوالی داشته باشد می تواند بپرسد. انقدر آرام حرف می زند که به سختی صدایش را می شنوم.


آخرش که آزمون تمام می شود تشکر می کنم و می گویم می تواند برود. دم در تعلل می کند. برمی گردد و برایم می گوید که دو فرزند دارد. یک دختر هشت ساله و یک پسر یک ساله و نگران دخترکش است که یک وقت احساس نکند به خاطر فرزند جدید بهش بی توجهی شده و می پرسد من چی پیشنهاد می کنم. می گوید بچه هایش را خیلی دوست دارد به خصوص دخترش را.


آخرش بهم می گوید: «ما نمی دونستیم یه همچین جاییم تو شرکت هست. می تونیم بیایم اگه مشکلی راجع به بچه ها داشتیم بپرسیم؟» بهش می گویم که هر وقت خواست می تواند بیاید.


یک چیزهایی انگار ربطی به تحصیلات و سطح سواد و شغل ندارد. نمی دانم به چی ربط دارد.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">