سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۲۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

بیشتر دیروز را به این فکر می کردم که کاش به جای همه چیزهایی که در زندگی ما زن ها رویش تاکید شده است کمی روی پول درآوردن و داشتن استقلال مالی تاکید می شد. کاش بهمان می گفتند دختر جان اول مستقل شو و بعد هر کار خواستی بکن. خواستی عاشق شو یا ازدواج کن یا خوشگل باش یا خانوم باش یا هر چیز دیگری ولی قبلش یاد بگیر پول دربیاوری و برای خودت یک خانه داشته باشی. یاد بگیر فقط روی خودت حساب کنی. نه به خاطر اینکه مادر و پدر دوستت ندارند، یا اگر فردا عاشق شدی نمی شود روی کمکش حساب کنی، یا دوستی دور و برت نیست، نه! حتا اگر بهترین خانواده، بهترین معشوق، بهترین دوست ها را داشتی، یاد بگیر و فقط روی خودت حساب کنی چون زندگی پیش بینی ناپذیر است و در این مسیر خیلی چیزها یاد خواهی گرفت و احساس قدرت خواهی کرد و خواهی فهمید که وقتی بتوانی به خودت تکیه کنی دیگر دلیل دوست داشتن آدم ها فقط آدم ها خواهند بود نه متعلقاتشان، نه احساس وابستگی، نه احساس ضعف، نه به دست آوردن چیزهایی که نداری و کس دیگری باید برایت به دست بیاورد. 
می دانید، من این نظریه را خیلی قبول دارم که عامل وضعیت بد زنان را وضعیت اقتصادیشان می داند. خانواده ها با تربیتشان، جامعه با فشارش و همه آموزه هایی که زن را برای خانه و مرد را برای بیرون تربیت می کنند، در حال خیانت به زنان هستند. واقعیت این است که فردی که برای بیرون رفتن از خانه، کار کردن، پول در آوردن و مالک بودن تربیت می شود در آینده ثروتمندتر از کسی است که برای هیچکدام از اینها تربیت نشده است. و اینطور است که مردها در جهان ثروتمندتر از زن ها هستند و زن ها هر روز فقیرتر می شوند و از خودشان دارایی و املاکی ندارند. حتا زنانی که شاغل هستند بیشتر داراییشان را خرج وسایل مصرفی می کنند و به دنبال خرید ملک یا سرمایه گذاری نیستند چون یادگرفته اند که اینها وظیفه کس دیگری است و آنها فقط باید آنچنان از نظر اجتماع مطلوب باشند که آن کس را به دست بیاورند. به همین دلیل است که زنان سرپرست خانوار جز آسیب پذیرترین اقشار جامعه ما هستند چون هرگز در جامعه ما زنی را برای نداشتن مرد آموزش نداده اند. همیشه زن موجود ناقصی بوده که برای رسیدن به زندگی مطلوب به مرد نیاز داشته و مرد سایه ای داشته که اگر نباشد مشکلات زن هر روز بزرگتر و بزرگتر می شده.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۵۲
سورمه

ژن ها بیش از آن که نقش تعیین کننده داشته باشند نقش هدایت کننده دارند و محیط در تمام این فرایند حضور دارد. به دلیل وجود همین پیچیدگی هاست که بسیاری از اندیشمندان به جای نظریه زیستی از نظریه نظام دینامیک استفاده می کنند که در واقع به پویایی فرایند شکل گیری اشاره کرده و پویایی های موجود در نظام های محیطی که در شکل گیری شخصیت تاثیر دارند را در نظر می گیرد. برای نمونه معمولا این ادعا مطرح می شود که پسران به شکل فعال تری نسبت به دختران فعالیت می کنند این در حالی است تحقیقات نشان می دهد که مساله بیش از این که الگوهای فعالیت فرزندان باشد این است که بسیاری از پدران و مادران به شکل فعال تری با پسران خود بازی می کنند ضمن این که وسیله های استفاده شده در بازی های پسران نیز از بازی های دختران متفاوت است.

از مقاله فمینیسم و دغدغه علمی بودن


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۴۶
سورمه

«احساس تنهایی» احتمالن یکی از خطرناکترین احساسات آدمی است که می تواند منجر به گرفتن احمقانه ترین تصمیمات زندگی  شود.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۰
سورمه

بسیاری از درونگرایان در عین حال «بسیار حساس» هستند، این لفظ ممکن است شاعرانه به نظر برسد، اما در واقع یک اصطلاح روانشناسی است. اگر شما «حساس» باشید بیش از افراد دیگر گرایش دارید که  از شنیدن سونات مهتاب بتهوون یا سخنی زیبا یا رفتاری مهربانانه،  سرشار از لذت شوید. شما احتمالن سریع تر از دیگران از زشتی و خشونت ناخوش می شوید و وجدان قوی تری دارید.

از کتاب Quiet، نوشته Susan Cain

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۹
سورمه

زن قوی و زنی که به خود معتقد است گاهی چنان قدرتی دارد که می تواند برای خیلی ها ترسناک باشد و شاید دلیل تمام فشارها بر زنان همین است. 

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۸
سورمه

دیروز به سالن کنفرانس تئاتر شهر رفتم تا سری به سمینار هفدهمین جشنواره نمایش های آیینی و سنتی بزنم. حقیقتش غیر از موضوع عروسک ها که برایم جذاب است شاید دلیل اصلی رفتنم کنجکاویم درباره پروفسور مجیدزاده بود. 
پروفسور مجیدزاده را در ایران خیلی ها نمی شناسند ولی شخصیت بسیار مهمی است. کسی که عملیات حفاری کنار صندل جیرفت را انجام داد و در این حفاری ها به این نتیجه رسید که اولین شهرهای بشری نه در بین النهرین که در جیرفت سر برآورده اند. جالب است که گویا خارجی ها بهتر از ما با این نظریه آشنایند.
اما سمینار، فکر می کردم با یک سالن بزرگ پر از جمعیت روبرو خواهم شد، به خصوص که برنامه قرار بود 4 شروع شود و من 5 می رسیدم. اما در طبقه سوم تئاتر شهر با سالن کنفرانس کوچکی مواجه شدم که کامل هم پر نشده بود. توانستم صندلی خالی پیدا کنم و بنشینم، خوشحال از اینکه هنوز پروفسور مجیدزاده سخنرانی نکرده است. در کمال ناباوری امیر سهرابی که خود هم یکی از سخنرانان سمیار بود اعلام کرد که پروفسور مجید زاده به دلیل بیماری نتوانسته اند از پاریس بیایند و مطلب ایشان توسط شخص دیگری قرائت می شود که ایشان هم حفاری های زیادی انجام داده اند و دوست نزدیک یوسف مجیدزاده اند.
وسط صحبت های آقایی که متاسفانه اسمشان یادم نیست چندبار به دلیل دیر شروع کردن مجلس سخن ایشان را قطع کردند تا کمبود وقت را  تذکر بدهند که باعث شد دو نفر از سخنرانان هرکدام 5 دقیقه از وقتشان را به ایشان ببخشند.
همه اینها جلوی دیدگان مهمان های خارجی و از جانب کسانی اتفاق می افتاد که قشر فرهیخته و پژوهشگر ایران محسوب می شوند.
در قسمت دیگری از برنامه باز اعلام شد که سید منصور سیدسجادی هم نتوانسته خودش را به ایران برساند، به دلیل مشکلات کاری و مطلب ایشان را هم آقای سرحدی بیان خواهند کرد. آقای سرحدی گفت تازه ساعت 12 بهشان اطلاع داده اند که باید چنین سخنرانی انجام دهند و از کاستی احتمالی پوزش خواستند.
اتفاق جالب دیگر این بود که وقتی برای پاسخگویی به سوالات زمان داده می شد دوستان به جای پرسیدن سوالاتشان نظرات شخصی و یا مخالفتشان را با نظر سخنران اعلام می کردند که فکر نمی کنم هیچ کجای دنیا به این شکل اتفاق بیفتد!
هنگام سخنرانی امیر سهرابی که راجع به پیدایش حرکت در پیکره های جیرفت در سه هزار سال قبل از میلاد بود بعد از اتمام سخنان او، یکی از افراد مجلس برخاست و ایراد گرفت که چرا از کلمه عروسک در این سخنرانی استفاده شده است. گفت پایین آوردن این پیکره ها در حد اسباب بازی بچه ها کار درستی نیست و این پیکرک ها همگی کارکرد مذهبی داشته اند و اسباب بازی نبوده اند. این بحث چنان بالا گرفت که یکی از مهمانان خارجی اعتراض کرد و گفت چرا هیچکدام از دوستان توجه نمی کنند که چه امر شگفت انگیزی معرفی شده است و آن تاریخ پیدایش حرکت در 3000 سال پیش از میلاد است. وقتی این اعتراض مطرح شد به این فکر می کردم که ما چقدر درگیر اسامی و کلیشه هاییم و به اصل ماجرا توجهی نداریم. مهم برایمان فرق واژه ی پیکرک و عروسک است و ناراحت از آنیم که ارزش های ذهنیمان لحظه ای خدشه دار نشوند، حتا اگر کاملن علمی نباشند. فکر می کردم با این ذهن ارزش گذاری کننده، قضاوت کننده، کلیشه ای و بسته چطور ممکن است تحقیقات ما روشنایی بخش یا آگاهی دهنده باشند؟ آیا نباید به بسیاری از پژوهش هایمان با نگاه تردید بنگریم؟

مرتبط:

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۱۴
سورمه


خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مسئولان این کتابخانه این دست‌نوشته را در درون پاکت نامه‌ای که لای کتاب مصور «آستریکس» قرار داشت، یافته‌اند؛ در این نامه عذرخواهی که دست‌خط آن نشان می‌دهد توسط یک کودک نوشته و با نام «جکسون» امضا شده، آمده است: «از این‌که صفحه‌ای از کتاب در اثر افتان از روی تخت‌خوابم پاره شده معذرت می‌خواهم.»
 
«جکسون» هم‌چنین در نامه خود آورده است که به هنگام مطالعه خوابش برده و به همین علت کتاب افتاده است و افزوده است: «قول می‌دهم دیگر تکرار نخواهد شد.»
 
مسئولان کتابخانه گفته‌اند که با مراجعه به کتاب دریافته‌اند که صفحه پاره شده با چسب ترمیم شده بود.

«الیا مک‌لیش»، یکی از کتابدارهای کتابخانه عمومی «تورنتو» می‌گوید: «خیلی وقت‌ها می‌شود که کتاب‌ها با صفحات پاره شده برگردانده می‌شوند اما این‌که یکی، آن هم یک کودک بابت آن عذرخواهی کند خیلی جالب توجه است.»
 
وی می‌افزاید: «ما کاملا درک می‌کنیم که این اتفاق ممکن است برای هر کس بیفتد اما به نظر من، پاره شدن صفحه‌ای از کتاب در اثر به خواب رفتن خواننده آن یکی از بهترین اتفاقات است.»
 
این کتابدار خطاب به «جکسون داولر» 8 ساله تاکید می‌کند: «امیدوارم شب‌های دیگر هم به هنگام خواندن یک کتاب خوب به خواب بروی.»
 
این اقدام این کودک مورد قدردانی مسئولان کتابخانه قرار گرفته و قرار است جایزه‌ای برای او درنظر بگیرند.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۵۹
سورمه