سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

زخم های عمیق

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۵ ق.ظ

استاد سر کلاس راجع به تورهای ورودی و سوالات گردشگران خارجی و چگونگی پاسخ دادن سوالاتشان توضیح می داد. گفت که همیشه اول تور بین مسافران کاغذ پخش می کند و می گوید هر نوع سوالی راجع به هر چیزی که دوست دارند بپرسند و از آنجا که از نظر گردشگر خارجی ایران کشور مرموزیست سوالات بسیار زیاد و متنوع است.


بعد شروع کرد سوالات را خواندن و برایمان توضیح داد که چطور به این سوالات چالش برانگیز که مسائل سیاسی و اجتماعی ما در آنها مطرح شده، درست و زیرکانه پاسخ دهیم.


پاسخ های استاد پر از دور زدن، پاک کردن صورت مساله و نگفتن حقایق بود. پر از نشان دادن زیبایی به جای زشتی.


یکی از دانشجوها پرسید، «استاد یعنی باید بیشتر خوبی ها رو بگیم و بدی ها رو نه؟» استاد دلیل آورد که مدام همه جا بدی ها را می گویند و ما قرار است زیبایی های ایران را نشان دهیم.


دانشجو گفت ولی اگر عقیده واقعی مان این نباشد چه؟ بعد خودش را مثال زد که به عنوان یک زن که حقوق زیادی از او سلب شده وقتی درباره زن ها و حقوقشان از او سوال می شود چه جوابی باید بدهد؟ 


کلاس وارد بحث راجع به زن ها شد و بحث کشید به ورود به ورزشگاه ها.


استاد گفت «من واقعیت رو درباره ورزشگاه بهشون می گم. بهشون می گم اونجا چقدر فحش می دن و بد حرف می زنن و زن ها نمی شه برن ورزشگاه. من خودم نمی ذارم دخترم بره.»


من گفتم «استاد والیبال که دو ساله ممنوع شده قبلش که مشکلی نبود.» استاد جوابی نداشت.


یکی دیگر از دخترها گفت «خوب استاد اگر زن ها به ورزشگاه برن این وضعیت درست می شه، تا کی قراره ادامه داشته باشه این وضع؟»


یکی دیگر از دختران گفت «این حجاب که کلن زوره». یکی از پسرها جواب داد که «الان که مرزهای ایران بازه، هرکی دوست داره می تونه از ایران بره».


این دوستان، به اصطلاح فرهنگی های مملکت ما هستند ولی دیدشان نسبت به زن فرقی با بسته ترین اقشار جامعه نداشت.


این استاد یکی از راهنماهای برجسته گردشگری کشور است که به راحتی به ما می گفت زن ها مشکلی در ایران ندارند و این را باید گردشگر خارجی هم القا کرد. در واقع تمام مشکلات ما زنان توهمی بیش نیست.


در این مواقع فکر می کنم شاید پیروزی ما در مذاکرات و برداشته شدن تحریم ها و بهتر شدن روابط ما با غرب خیلی هم به نفع زنان نباشد. همانطور که رابطه خوب عربستان با غرب برای زنان عربستان قیمت گزافی داشته است.


چند وقت پیش به یکی از فعالان محیط زیست و میراث فرهنگی که البته مرد بود گلایه کردم که چرا برای تبلیغ محیط زیست بلیت والیبال تهیه کردید و به ورزشگاه رفتید. پرسیدم اگر به جای زنان یک اقلیت قومی یا نژادی از رفتن به ورزشگاه منع شده بود باز هم همین کار را می کردید. پاسخ داد که من فعال محیط زیستم هر وقت فعال حقوق زنان شدم در این مورد کاری انجام می دهم.


با این استدلال احتمالن فعالان حقوق زن هم اگر برای رسیدن به اهدافشان لازم بود به محیط زیست صدمه بزنند نباید دریغ کنند.


این مردان مملکتم که زحمت زیادی هم بابت ارتقا فرهنگ و شکوفایی ایران می کشند با بی تفاوتی خود نسبت به تبعیض و مسائل و مشکلات زنان، زخم های عمیق تری به روان ما می زنند تا مردهایی که نه دستی بر کار فرهنگی دارند و نه می خواهند کاری برای ایران انجام دهند. 

نظرات  (۲)

چیزی که اینها متوجهش نیستن اینه که امروز اون دسته ای که باید فدا بشن تا امورات بقیه بهتر بگذره!!! خانومها هستند ولی خیلی هم نامحتمل نیست که روزی برسه که مجبور بشن با استدلال هایی کاملا مشابه دسته های دیگه ای از جامعه رو طرد کنن و حقوق اولیه شون رو ازشون بگیرن و اون روز اگر بعضی از همین حضرات جزو دسته ای باشند که در حقشون اجحاف شده تازه فریاد وا اسفا سر میدن.
سر کارم بعد از تحمل هزار جور توهین رو از آقایونی که همشون از نظر تحصیلات در رده کاملا پایین تری از من قرار داشتن و هر جا که گند می زدن میگفتن زیاد سخت نگیرین حالا خیلی هم مهم نیست فلان کار انجام بشه!!! روز آخری که داشتم وسایلمو جمع می کردم که بیام بیرون یکی از همکاران مرد که تازه تو اون مجموعه اومده بود بهم گفت که چرا دارین میرین من به تنها کسی که امید داشتم بتونم باهاش کار کنم شمایین!  بهش گفتم که احساس میکنم دارم سرمو به دیوار سیمانی می کوبونم ! اینا حتی متوجه غیر انسانی بودن و شدت توحشی که توی رفتارشون هست، نیستن و این منم که دارم آسیب می بینم. گفتش که همه این مسائل و مشکلاتی که برای زنها توی این جامعه هست بخاطر دین اسلامه! !!! منتها من فکر می کنم مشکل ریشه ای تر از این حرفاست و ریشه در سنت های بیمار این جامعه  داره و همین سنت های بیمار هستند که فضا رو برای یه دین یا هر مرام و مسلکی که حقوق انسانها رو نادیده می گیره، آماده می کنه. من دوست زرتشتی ای داشتم که  در بیست و هفت سالگی و با وجود  بیش از  4 سال دوستی با شوهرش و دو سال در عقد هم بودن با افتخار همه جا اعلام می کرد که من باکره ام و عمیقا باور داشت که هر نوع رابطه جنسی قبل از ازدواج حق مسلم شوهرشه و خود اون باید پاک!!! ( پاک و معصوم و دست نخورده و ...) و دست نخورده بمونه تا موقع ازدواج! خب این خانوم که تحت تربیت اسلامی بزرگ نشده که بهش بگن تو تمام ارزشت به بکارتت هست و به عنوان یه انسان حقی بر بدنت نداری!؟ 
از بحث دور شدم. فقط خواستم بگم جامعه ای که اینهمه سنت های غلط و متحجرانه توش ستایش می شه چطوری میشه از مردی که تو این جامعه صرفا بخاطر مذکر بودنش هزار و یک جور امتیاز گرفته و از طرفی زنهای اطرافش رو صرف زن بودن کمتر از یک انسان  میدونه انتظار داشت که صرف دریافت یه مدرک تحصیلی! شعور و درک بالایی داشته باشه؟
پاسخ:
مرسی. حرفات رو کاملن می فهمم.
درباره اسلام و زردشت و... تا اونجا که من می دونم همه ادیان تا حد زیادی مردسالار هستن. تقریبن در همه ادیان زن ها نمی تونن به مقام بالای اون دین برسن مثل مرجع تقلید؛ مغ و ... و البته این غیر از قوانین ضد زن در خیلی از دین هاست.
این از ادیان. اما غیر از اون خیلی از کسانی که به این وضعیت دامن می زنن تو خیلی از مسائل دیگه، دیندار نیستن ولی تو بحث زن حس می کنن خیلی باید تعصب به خرج بدن. این یه مساله اجتماعی، تربیتی و همه جانبه است. متاسفانه همه جا هم سعی می شه بهش دامن زده بشه و تقویت بشه به خصوص از طرف حاکمیت.
 شخصن فکر می کنم کسانی که ذهن روشن تری نسبت به برابری و عدم تبعیض دارن باید حرفشون هرجا که می رن بزنن و اعتراضشون رو در هر محیط و وضعیتی (مثل خانواده، دانشگاه، دوستان و..) اعلام کنن. نباید سکوت کرد. فعلن راه دیگه ای نیست.
 ورزشگاه رفتن زن ها اولویت هزارم اکثر افراد هم نیست.
مردا جای خود خیلی از زن ها فکر میکنن حالا مگه چه خبره؟ اگه نریم چی میشه؟
خیلی راحت میشه این مسئله رو حل کرد. کافیه به جای فقط ژست همدردی گرفتن و گفتن این که وای دولت نمیذاره! خود مردم ورزشگاه رفتن رو تحریم کنن. مگه بردن و باختن توی یه مسابقه ی ورزشی که آخرش هیچ دست آور مهم و تاثیر گذاری برای کشور و مردمش نداره(همه ی مسابقات ورزشی اینطورن. ته ته پیروزی ها چیه مگه؟ که با نبودنش خلل بزرگی وارد بشه.) ارزشش بیشتر از احترام به هموطن آدمه؟ والیبالیست میتونن بگن بازی نمیکنیم. ولی این کار رو نمیکنن. یعنی نه تنها حصور زن ها بلکه حضور همسر و مادرشون توی ورزشگاه و کنارشون و سهیم شدن شادی باهاشون ارزش اعتراض نداره.
اکثر مردم جامعه ی ما فقط وقتی مبارزه شامل یه جا نشستن و غر زدن و فحش دادن باشه فعال هستن. هیچ وقت حاضر نیستن کار به درد بخوری بکنن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">