سورمه

سورمه
سورمه نام شخصیت زنِ کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است که من اینجا آن را قرض می گیرم.
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

مادری سخت است

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۳ ق.ظ

در راستای این پست فاطیما چند روز پیش اتفاق جالبی در یکی از گروه های تلگرام افتاد. در گروهی عضو هستم که بیشتر اعضاش مادرانی هستند که فعالیت ها و رویدادها و اطلاعات علمی درباره بچه ها را به اشتراک می گذارند. یکی از مادرها آمد و با ناراحتی اعتراف کرد که دخترش استعداد بسیار زیادی در ادبیات داشته است به طوریکه بدون اینکه خانواده بدانند چقدر شعر حفظ است، رفته و در مسابقات حفظ شعر منطقه اول شده. انشاهایی می نوشته که مادر باید به مدرسه می آمده و توضیح می داده که هیچ دخالتی در نوشته شدن این انشا ها نداشته. اینها را گفت و اعتراف کرد که در این سال ها مدام به دخترش گوشزد کرده که مواظب درس های اصلی مثل ریاضی باشد و ادبیات درس متفرقه است. گفت عذاب وجدان زیادی دارد چون فکر می کند اشتباه کرده و کسی را که می توانسته روزی به نویسنده ی بزرگی تبدیل شود به سمتی سوق داده که نهایتش بشود یک دکتر یا مهندس معمولی. می دانید دلم برای مادر سوخت. 

دخترک امسال می رود کلاس هشتم. برای مادر نوشتم به نظرم اصلن دیر نیست و کلی کارگاه نویسندگی و یک عالم مسابقه و اتفاق های جالب برای نوجوانان هست که می تواند بگردد و به دخترش معرفی کند و علاقه سابق را دوباره در وجود دخترک زنده کند. بهش «کتاب کوچک داستان نویسی» فریدون عموزاده خلیلی را معرفی کردم و چندتا لینک از مسابقه ها و رویدادهای داستان نویسی براش گذاشتم و توصیه کردم کتاب های خوب برای دخترکش بخرد. امیدوارم اینها حال مادر را بهتر کند. مادری که نمی خواهد زیر آرزوهای دخترش فندک بگیرد.

نظرات  (۲)

خوبه که این بچه و مادرش هر دو می دونند. من یادم میاد تمام دوران راهنمایی معلم ادبیات فارسیمون یک نفر بود و همیشه نمره 13 به انشاهای من میداد و با وجود اینکه خودم انشاهامو مینوشتم، بهم میگفت من باور نمی کنم! از اونجایی که توی ریاضیات توانا بودم و در دبیرستان به اجبار معلم ها رفتم رشته ریاضی و همه بهم میگفتن که تا وقتی که ریاضیات هست چرا ادبیات! منم با یه رتبه خوب اومدم یه دانشگاه خوب و از همون سال اول کارم فیلم دیدن بود و رمان و کتاب های اجتماعی و انتقادی خوندن و نتیجش این شد که هر وقت درسهای مربوط به رشتم رو می خونم حواسم به رمان هایی که تازه خریدم هستش و هر وقت رمان یا شعر می خونم یا چیزی از خودم می نویسم عذاب وجدان میاد سراغم که اینهمه سال درس خوندنم هدر میره و تو زمینه کاری خودم عقب میمونم. حالا شدم آدمی که کمی از این میدونه و کمی از اون و توی هیچکدوم آدم خاصی نیست.
پاسخ:
شاید الان بتونى راهت رو انتخاب کنى و رو یکیش تمرکز کنى
نمی دونم کانون پرورش کیفیت 20 سال پیش رو داره یا نه ولی شاید شروع خوبی باشه برای هر بچه ای.
پاسخ:
شاید از نظر پیشرو بودن و تازگی مثل قبل نباشه ولی باهات موافقم، کانون هنوز خوبه و خیلی چیزا می تونه برای بچه ها داشته باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">